در آستانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان ؛

بنگر که از چه معلولم

۱۳۹۹/۰۳/۲۴ - ۰۸:۱۰:۴۶
کد خبر: ۱۰۱۴۵۳۴
بنگر که از چه معلولم
کودکان کار هر ساله 12 ژوئن مقارن 23 خرداد روز جهانی مبارزه با کار کودکان گرامی داشته می شود.حالا لفظ گرامی داشتن شاید بتواند درنگی فکر و تامل همه اقشار جامعه را به سرنوشت اجباری و غم انگیز این کودکان معطوف کند که با دستان کوچک و دلهای بزرگ خود می خواهند ماراتن نابرابر زندگی را بپیمایند.

به گزارش خبرگزاری برنا ؛ کودکان در سراسر جهان به علت ناتوانی جسمی و روحی و عدم توانایی در تصمیم گیری،جزء گروه ضعیف جامعه قرار گرفته اند و در سراسر دنیا فقر کودکان در رابطه با فقر و تنگدستی خانواده مورد بررسی قرار می گیرد ولی از آن جایی که در سطح جهانی کودکان به عنوان یک گروه انسانی جدا از خانواده شناخته شده اند به همین دلیل آمار جداگانه خود را در مورد سلامت و بهداشت کار، سوادآموزی،مرگ و میر،فقر و تهیدستی دارند.

به عنوان نمونه آمار مرگ و میر کودکان یکی از شاخص هایی است که گرسنگی،سوء تغذیه،عدم دسترسی به پزشک،دارو،درمان و امکانات بهداشتی را نشان می دهد.کودکان دوره ای را سپری می نمایند که رشد جسمی و روحی آنان ضرورت حمایت از آن ها را ایجاب می نماید، محافظت و حمایتی که تنها محدود به خانواده نیست بلکه دولت ها و سیاست آن ها نقش اساسی در حمایت از کودکان و بهبود وضع آنها دارد.کودکان قبل از هر چیز احتیاج به غذا،مسکن،بهداشت و امکانات تحصیلی دارند ولی متاسفانه در اکثر کشورهای دنیا نه تنها مورد حمایت قرار نمی گیرند بلکه در بسیاری از موارد به ویژه در کشورهای کم تر توسعه یافته، کودکان مجبورند برای کمک به خانواده ها و رفع نیازهای روزانه خود،حتی به کارهای سخت تن در دهند.کار کودکان سابقه طولانی در تاریخ بشر دارد و یک پدیده ی جدید نیست.آنچه مشخص است کار کودکان نشانه فقر و تهیدستی خانواده هاست که توانایی تامین هزینه های لازم را ندارند.

کودکان کار مثل خیلی از کودکان عادی جامعه دارای خانواده و خانه و کاشانه هستند اما چون خانواده های آنها به دلایلی کم درآمدند برای کسب درآمد در خیابان یا کارهای دیگر مشغول درآمدزایی می شوند طوریکه به وضعیت جسمی،روحی و معنوی و اجتماعی آنها آسیب وارد می شود و اگرچه امکان دارد کار آنها توشه ای برای شام امشب شان باشد اما حتما فردای آینده را برایشان نامعلوم می سازد.بسیاری از این کودکان به مدرسه می روند و هر چند ممکن است در فضای روابط در خیابان،درگیر رفتارهای خلاف قانون شوند اما به طور کلی رفتارهای مجرمانه محدودی دارند.

کودکان کار و به ویژه کودکان مشغول در خیابان استان گیلان و شهر رشت اکثرا در سکونتگاههای غیر رسمی این کلان شهر در هم تنیده زندگی می کنند.در محلاتی که کوچه پس کوچه هایشان پر از چاله چوله های اعصاب خرد کن است و مبلمان شهری واژه بیگانه ای از هزاران کیلومتر آن سوی جهان حکایت دارد!در این محلات فراغتی برای نوجوانان و جوانان آن نیست و یا اگر امکانی از این حیث وجود داشته باشد در حد ابتدایی ترین وضعیت ممکن است. بسیاری از این کودکان کار علاقمند به رشته های ورزشی مثل فوتبال یا رشته های هنری مثل موسیقی هستند و وقتی قاب آرزوهای آنها مورد بررسی قرار می گیرد،می بینید که از حضور در دانشگاه صنعتی شریف تا بازی در تیمهای فوتبال طراز اول دنیا به چشم می خورد.آشپزی و آرایشگری و معماری و ...هم در میان آرزوهای شغلی شان وجود دارد.آنها که به نظر می رسد به دلایلی از هوش بالاتری هم برخوردار باشند می خواهند به هر دری بزنند تا امروز و فردای خود را ساخته باشند اما گهگاه دلسوزیهای مردم دست و دلباز که نگاهشان بیشتر اوقات ترحم آمیز می شود ، حضور این کودکان را در کف خیابان تقویت می کند.مردم با مشاهده آنها در خیابان کمک مالی می کنند و این کمکها و پاداش های آنی وسوسه ای می شود برای بر باد رفتن فرداهای بهتر که قرار است پشت میز مدرسه یا مهارت آموزی و آموزش های مختلف به دست آید.کودکانی که سن و سال کمتری دارند درآمد بیشتری کسب می کنند اما وقتی به مرحله بالای سنی می رسند با کاهش توجه و همچنین درآمد مواجه می شوند و شاید بیشتر آنها در چنین سن و سالی دیگر نه موقعیت پیشرفت با آموزش پیدا می کنند و نه در حوصله و انگیزه شان چنین توانی وجود دارد.

در گیلان، کودکان کار به شکلهای مختلفی وجود دارند که مهمترین آنها کودک کار در خیابان است که چشم نواز کسی نیست اما کودکان کار در مزارع و شالیزارها  یا کودکان در مکانیکی ها و کارگاههای زیر زمینی که شرایط سخت کار باعث شده که کودکی آنها به فراموشی سپرده شود همه در زمره کودکانی هستند که خانواده و جامعه و دولت باید از منظر جدی تری به آنها توجه کنند که البته خانواده خود یکی از قربانیان پیش از کودک است که باعث حضور کودک جهت کسب درآمد می شود.البته برخی از خانواده ها در گیلان علیرغم تمکن مالی برای کار کودک اصالت قائلند و معتقدند که کودک تا کار نکند، پرورده نمی شود که باید حساب این خانواده ها را با خانواده های قربانی فقر و نداری جدا کرد.

در کشور ما ۱۱ نهاد و سازمان دولتی طبق مصوب تیر ماه سال ۱۳۸۴ موظف هستند تا خدمات مشخصی را همگام با نهاد مرجع یعنی بهزیستی ارائه دهند که البته برخی از نهادهای دولتی نسبت به ساماندهی و حمایت این کودکان باید رغبت بیشتری نشان دهند.صدا و سیما،شهرداری،نیروی انتظامی،بیمه خدمات درمانی،بهداشت و درمان،آموزش و پرورش و ...از جمله نهادهای موظف به حمایت هستند.امیدواریم روزی برسد که کودکان مجبور نباشند برای تامین معاش خانواده دربند خیابان ها،کارگاههای زیر زمینی و ...باشند و ده ها آسیب اجتماعی و ناهنجاری در کمین آنها باشد.

نویسنده : هامون شاد

نظر شما