زمانی که از خیابان انقلاب صحبت به میان میآید، به یاد کتاب و کتابفروشیهای این خیابان میافتیم. کتابهایی که در کتابفروشیهای این خیابان هستند و تنوع فراوانی دارند و تقریبا هر کسی که برای خرید کتاب به این خیابان میرود، دست خالی بر نمیگردد.
کتابهای درسی و دانشگاهی و روانشناسی در بیشتر کتابفروشیها و حتی میان دستفروشان پیدا می شود و در میان آنها حتی می توانید سریال های خانوادگی را که در شبکه خانگی توزیع می شوند به عنوان کالای فرهنگی ببینید.
زمانی که میان کتاب فروشیهای خیابان انقلاب قدم میزنید، حتماً به دستفروشها هم برخورد کردهاید، دست فروش هایی که جزء جدانشدنی این خیابان هستند.
دستفروشهایی که در کنار بساط کتابهایشان حضور ندارند و معمولا چند قدمی از محل بساطشان دورتر میایستند.
بساط کتاب این دستفروشان معمولا از کتاب هایی تشکیل می شود که خط قرمزهای زیادی را دور زده اند، کتابهای ادبیاتی نویسنده هایی مانند (ص-ه)، (ص-چ) (ژ-س)( ب-ا). البته این نوع کتابها زمان فروش خاص خودشان را دارند و معمولا در روشنایی! روز به فروش می رسند.
اما این بساط روی دیگری هم دارد، ادبیاتی در تاریکی؛ برای ساعت هایی کوتاه، کتابهایی از جنس کتابهای ضددینی و ترویج دهنده عرفانهای کاذب و کتابهای رواج دهنده بی بند و باری و ... برای فروش بساط میشود.
بازار زیرزمینی که بعد از ساعت 7 یا 8 شب میتوانید در آن کتابهایی نظیر "چرا من مسیحی نیستم"، "شیطان و خدا"، "ر-ب" و برخی کتابهای ممنوعه اوشو از قبیل "از س تا ف" و "آینده طلایی اوشو" و ... را در آن پیدا کنید.
اهمیت پرداختن به دستفروشان و فروش غیرقانونی کتاب که می توان از آن تعبیر به "بازار زیرزمینی کتاب" کرد، از 2 جهت قابل بررسی است: اول جنبه اقتصادی و دوم جنبه فرهنگی اجتماعی.
اهمیت اجتماعی و فرهنگی این موضوع به روابط بین فروشندگان و خریداران کتاب برمی گردد و جنبه اقتصادی آن نیز به چاپ کتابهایی بر میگردد که دیگر امکان چاپ ندارند و به صورت غیررسمی و با چاپ آخرشان، چاپ میشوند.
همچنین سودی که از فروش این کتابهای زیرزمینی حاصل میشود، به نسبت کتاب های موجود در بازار تفاوت قابل توجه دارد.
برای جلوگیری از صدمات فروش و توزیع کتابهای ممنوعه، ترویج فرهنگ صحیح کتاب خوانی و بازنگری در شرایط بازار کتاب ایران توسط مسوولان امر، همتی دوباره را می طلبد.
***