«گناهکاران» فیلمی معمایی-پلیسی است که پس از سالها غیبت آثار وابسته به این ژانر رنگ اکران به خود دیده و خوشبختانه آن اندازه استاندارد و دیدنی است که بشود با دلگرمی به آن پرداخت. دلگرمی از آن جهت که مدتهاست فیلمی ایرانی ندیدهام که در آن نقاط قوت بر نقاط ضعف بچربد. در واقع به نظرمی رسد کارگردان-بازیگر قدیمی و نام آشنایی چون «فرامرز قریبیان» که کارهای قابل توجهی چون «چشمهایش»، «قانون» و «جدال در تاسوکی» را در کارنامهاش دارد پس از ۱۳ سال دوری از فضای کارگردانی با اثری متفاوت و بحث برانگیز بازگشته است.
فیلم نامهٔ «گناهکاران» را «محمد سام قریبیان» طبق گفته خودش سالها قبل به رشته تحریر در آورده و حتی فکر نمیکرده روزی فیلم آن ساخته شود. او داستان دختری به نام مرجان «آسمان» را روایت میکند که توسط افراد پلیدی به تباهی کشیده میشود و فردی که قاتل اوست در صدد از میان بردن این افراد است.
پرونده قتل دختر به وسیله دو کارآگاه دنبال میشود تدین که بسیار عبوس، بددهن و سختگیر و در عین حال وظیفهشناس است (قریبیان) و روانگر فردی است بسیار منفعل، ساکت و مرموز (رامبد جوان).
«گناهکاران» بیننده را به مشهورترین آثار سینمایی دنیا ارجاع میدهد برای مثال ترکیب دو همکار پلیس یکی پیر و دیگری جوان بلافاصله بیننده حرفهای را به یاد شاهکار دیوید فینچر یعنی «هفت» میاندازد و یا چسب روی بینی قریبیان یادآور «محله چینیها» است و یا حتی «محرمانه لوس آنجلس» و «مظنونین همیشگی» را نیز در بطن فیلم میتوان حس کرد. اما آنچه از مخاطب جوان و سریال بین امروزی جا به جا دل میبرد شباهت انکارناپذیر این فیلم با مجموعه پر طرفدار «دکستر» است که حتی نحوه به قتل رسیدن آسمان ادای دینی است به این قاتل محبوب! سر و ته کردن جسد و تخلیه خون مونوپل دکستر مورگان خونشناس است و شاید به نوعی مچ نویسنده را بازکرده و او را لو دهد. گرچه بارها سعی در فریب دادن مخاطب به سردرگمی منجر میشود فیلم به ما رودست میزند.
برای نخستین بار دو نیروی پلیس را میبینیم که اخلاق و روحیاتی کاملا مغایر با سایر تصویرهای ذهنی ما دارند. مرد مسن بیمحابا توهین میکند و میغرد و متلک میپراند و از مافوقهای خود باکی ندارد. مرد جوانتر درونگراست، به شدت دلمرده و بیاعتناست، گویی علاقهای به کارش ندارد و صرفا به دلیل قولی که به پدر مقتوله داده دنبال پرونده را میگیرد. جای چنین الگوهای متفاوتی در سینمای ایران بسیار خالی بوده و عجیب است که با توجه به پایان بندی خاص اثر و دو راهه کردن آن (به دلیل لوث شدن داستان از ذکرش معذورم) تابه حال اعتراضی از سوی نیروی انتظامی به آن نشده است. در واقع میتوان نیت سازندگان اثر را در هرچه طبیعیتر بودن نیروهای پلیس و در راستا ی جلوه گر شدن خصوصیات انسانی و مادی آنان بر شمرد که کارآگاه را هم همانند بسیاری از افراد جامعه سرشار از عقده، کینه، نفرت و آز نشان میدهد و بیجهت به او بعد معنوی و فرازمینی نمیبخشد.
قریبیان پسر کوشیده تا حد ممکن جزییات داستان را در فیلمنامه بگنجاند و برای هر کاراکتر گذشته و عاقبت موجز و مناسبی را تعریف کند. همین سبب شده اثر ریتم یکدستی داشته باشد و به همهٔ بازیگران فرصتی داده شود تا کاراکتر را به خوبی معرفی و ارائه نمایند. گرچه درباره اداره پلیس قدری اغراق شده و فضای نوآر فیلم در این لوکیشن به شدت ساختگی به نظر میرسد چرا که طراحی اینگونه اداره جات و نحوهٔ پوشش کارمندانش با فیلم از زمین تا آسمان تفاوت دارد و همین سبب میشود «گناهکاران» در نظر بیننده یک فیلم ایرانی خارجی وارباشد. پالتوهای پوست زنانه، بارانیها و یقه اسکیهای تیپ فرانسوی، بادیگارد، اتومبیلهای لوکس، دلستر در گیلاسهای پایه بلند تراش دار و سیگار برگ تنها چند نمونه از اکسسوآرهای فیلماند که با سلیقه و دقت تمام در پس زمینه جای گرفتهاند و به معرفی هرچه بیشتر افراد کمک میکنند. به جز آن برای نخستین بار رونمایی از نایت کلاب و پیست رقص در آثار وطنی میتواند سبب شوکه شدن مخاطب ایرانی گردد!
کستینگ «گناهکاران» فوق العاده حساب شده و حرفهای است و انتخاب رامبد جوان به عنوان نقش مکمل و تاثیرگذار داستان هوشمندانهترین کار ممکن بوده است. چه کسی باور میکند که «فرید جنگلبرد» «خانه سبز» با آن بازی انرژیک و شادابی که در طول سالیا ن حفظش کرده و یا در آثاری که کارگردانی کرده از حال و هوای خود بدانها انتقال داده کاراکتر عبوس و بیمار «روانگر» را سر و شکل دهد؟ با آن اخمهای درهم و ابروهای گره کرده؟ حضور او در این اثر به سبب پیشینهٔ کمیکش هیچ پیشداوری در ذهن بیننده ایجاد نمیکند و تنها باعث میشود او با بعد دیگری از تواناییهای جوان به عنوان یک بازیگر قدر مواجه گردد. این نقش برای او سیمرغ بلورین به ارمغان آورد ولی او از دریافت آن امتناع ورزید.
فرامرز قریبیان در طول این چند سال که کارگردانی را رها کرده بود در مقام بازیگر نیز آثار قابل دفاعی ارائه نکرد. او داشتههایش را با نقش آفرینی در سریالهای ضعیفی چون «آخرین دعوت»، «تکیه بر باد» و «روز حسرت» نابود کرد و تنها شاید کورسویی از موفقیتهای گذشتهاش در «آلزایمر» به چشم آمده باشد. قریبیان برای درآوردن نقش سرگرد تدین تلاش زیادی کرده و کاملا هم موفق بوده است. البته باید گفت لحن لات وار و بیادبانه کاراکتر اصلا به او نمیآید!
«بهاره کیان افشار» به نقش آسمان چهرهٔ نوظهوری است که در حال حاضر به جز گناهکاران «هیچ کجا هیچ کس» را نیز در کران عمومی دارد و به نظر میرسد با توجه به فیزیک مناسب و ورود سریع و قدرتمندش به عالم سینما به زودی جای «الناز شاکر دوست» را خواهد گرفت. به خصوص که بازی قابل قبولی هم ارائه میدهد.
موسیقی فردین خلعتبری ضرباهنگی تند و ترسناک دارد و فضایی پر اضطراب به وجود میآورد و به خصوص در هماهنگی کامل با تیتراژ آمادگی لازم را به بیننده میدهد که با چگونه فضایی طرف خواهد شد. تدوین «گناهکاران فوق العاده درخشان است و بر کیفیت اثر میافزاید مثلا صحنهٔ قتل» ضیا معمار «از این بابت نمود خاصی یافته است.
گناهکاران به راستی فیلمی است متفاوت و چند لایه که حسن بزرگش داستان جذاب و پر کشش آن و چفت شدن عوامل و بازیگرانش با فضای تعریف شده است. بعد از دیدن آن حس کردم سینمای ما در ژانر پلیسی تا چه حد فقیر است در حالی که میتوان با همین امکانات موجود چنین آثار خوب و قابل بحثی را ساخت و نیاز به فناوری خاص و لوکیشنهای عظیم هم ندارد.
شادی رستمی