
باشگاه جوانی برنا/بیشترین زمانی را که باید در خدمت خودش و خانوادهاش باشد در خدمت ارتش بوده است. گاهی آرزو میکند کاش بال داشت و مدام پرواز میکرد و هرجایی که دوست داشت میرفت. روحش با پرواز عجین شده و وقتهایی که پروازش دیر میشود حس میکند پکر است.
بچه که بود وقتی میپرسیدند میخواهی چه کاره شوی؟ دوست داشت نظامی شود. همزمان با ورودش به ارتش در سن 18 سالگی، در دانشکده پلیس هم قبول شد. ولی نرفت. نیمه دیگر وجودش چتربازی را طلب میکرد.
کلاس ششم ابتدایی، با یکی از فامیلهایش، در میدان آزادی ایستاده بود و پرش چتربازها را میدید. خوشش آمد و آرزو کرد بتواند روزی مثل آنها بپرد. پریدن از پله یک متری با چتر بارانی در عالم بچگی، علاقهاش را به پرواز نشان میداد.
از بهزاد پاینده میگویم. کسی که به قول خودش، موقعیتهای زیادی را در زندگیاش از دست داد تا بتواند چترباز بماند و مستقیم با این فن دست و پنجه نرم کند. میتوانست پزشک شود یا مهندسی در سطح وسیع انجام بدهد. با اینکه خارج از شغلش چند ساختمان کوچک را به طور مشارکتی مهندسی کرده و در همین وضعیت خدمتش هم جایگاههای بالاتری انتظار او را میکشیدند اما پشت میز نشینی کار او نبود. میخواست هیجان و سختی را در زندگیاش داشته باشد.
فیلم رکوردزنی این چترباز را اینجا ببینید.
او چترباز تیپ 65 نیروهای ویژه هوابرد نیروی زمینی ارتش (کلاه سبزها) است. 29 سال و 4 ماه است که در ارتش، انجام وظیفه میکند. در جنگ تحمیلی از ناحیه چشم، دست و کمر دچار مجروحیت شد. از مرگ نمیترسد اما دوست دارد تا آخر خط برود و زندگی را ادامه بدهد. عقیده دارد هر انسانی در زمان مشخصی و با شیوه معینی میمیرد.دوست دارد در پرواز این اتفاق برایش بیفتد.
دورههای چتربازی اتوماتیک، مربیگری چتربازی اتوماتیک، رهایی گروگان یا ضد تروریست و غواصی را در ارتش گذرانده؛ تمام 29 سال خدمتش را در رشته پرش بوده اما تخصصش، سقوط آزاد است. در مسابقات جهانی ترکیه و سوریه و المپیک ایتالیا و هندوستان حضور داشته و بالای 600 نفر را آموزش چتربازی اتوماتیک و سقوط آزاد داده است.
سرهنگ بهزاد پاینده، در سال 85 و سال 88 رکورد پرش از ارتفاع 240 متری برج میلاد را به روش "بیس جامپ" در ایران و خاورمیانه به نام خود و ارتش ثبت کرد. فروردین امسال به مناسبت سالروز ارتش جمهوری اسلامی ایران از "پل قطور" از ارتفاع 105 متری واقع در استان آذربایجان غربی و در مرز ترکیه پرید و هفت نفر از مربیان را هم پراند.
بیس جامپ پرشی است که از هدفهای ثابت، مانند پل، آنتن، صخره یا برج صورت میگیرد. چتر بیس جامپ، باید در ارتفاع حداقل، بتواند گسترش پیدا کند. یعنی زندگی انسان با این چتر، بستگی به ثانیهها دارد.
او 29 سال است ازدواج کرده و دو دختر دارد که در رشتههای حسابداری و کامپیوتر درس میخوانند. خیلی دلش میخواست دخترانش را چترباز کند ولی همسرش تمایل نداشت و فرزندان هم علاقه نشان ندادند. گاهی حس پدر بودن خودش هم اجازه این کار را نمیداد.
چند ماه آینده قرار است شاهد عرضه یک پروژه ملی به نام "تونل باد" باشیم که سرهنگ پاینده از بنیانگذارانش است. تونل باد، شبیهساز هواپیما و فضا است. فرد داخل آن فضا میپرد، توربینها باد تولید میکنند و فرد به صورت معلق در هوا میتواند عملیات سقوط آزاد را انجام دهد.
میگوید:«هر وقت تونل باد قابل استفاده شود حتما دخترانم را پرواز میدهم. یعنی دوست دارم که این اتفاق بیفتد. خانمها بیشتر به سمت پاراگلایدر، چتر یا بالی که از ارتفاعاتی مانند کوهستانهای واجدالشرایط با آن پرواز میکنند؛ سوق پیدا کردهاند. میتوانم بگویم در این زمینه، خانمها جلوتر از مردها رفتهاند. علم هم ثابت کرده که اگر خانمها بخواهند به جایی برسند، خیلی زود میرسند.
اگر بتوانم یکی از دخترانم را آموزش دهم میتوانم یک مربی آموزش بدهم که بتواند راحت، خانمها را آموزش بدهد. اگر این وسیله راه بیفتد، پیر و جوان و دختر و پسر میتوانند در آن آموزش ببینند و اگر موفقیت کسب کنند از هواپیما بپرند.»
شبی که میخواست از برج میلاد برای اولین بار بپرد فرمانده، تلفنش را به صدا درآورد. به پاینده گفت نپرد، ممکن بود برایش خطر ایجاد کند. ناراحت شده بود. به فرمانده گفته بود برود بخوابد و به بقیه هم بگوید بخوابند و فردا با چشم باز، پرشش را نگاه کنند. تا صبح نخوابید و به خاطر هیجانی که داشت، مدام فیلم نگاه کرد.
بعد از نماز صبح با خدای خودش عهد کرد و از او خواست اگر قرار است اتفاقی برایش بیفتد امروز این کار را نکند تا حیثیت ارتش و فن چتربازی زیر سوال نرود. آن روز همه منتظر پرش او بودند.
عشقش به ارتش و چتربازی به همین جا خلاصه نمیشود. خرداد 63 در شهرستان سردشت، مورد اصابت 8 گلوله قرار میگیرد. برای مداوا به بیمارستان 501 در عباسآباد منتقلاش میکنند. جایی که دو سه کیلومتر با خانهاش فاصله داشت اما به همسرش اطلاع نداد تا تاثیر بدی رویش نگذارد.
از زمان مرخصیاش هم میگذرد. میخواست هر چه زودتر به منطقه برای خدمت برگردد. طاقت نمیآورد مدت زیادی همسرش را بیخبر بگذارد. با روپوش بیمارستان از بیمارستان فرار میکند و ساعت 1:30 شب به خانهاش میرسد. کلید داشت اما میدانست همسرش کلید پشت در میگذارد. یک دستش به خاطر جراحت به گردنش بود و با دست دیگر، زنگ در ورودی خانه را میزند.
آپارتمانشان به گونهای ساخته شده بود که از در ورودی، یک سمتش به حیاط میخورد و در سمت دیگرش پله قرار داشت. همسر پاینده تا در را باز میکند و او را در آن وضعیت میبیند از پلهها به پایین پرت میشود! پاینده که میخواست زود به منطقه برود برای مداوای همسرش، چند روزی را هم ماندگار شد و حادثه ختم به خیر میشود.
او از مسوولان میخواهد که بیشتر به این ورزش بها بدهند. میگوید: «پرواز از آن دست ورزشهایی است که روح انسان را بزرگ میکند. هر چقدر ما از زمین دور و به آسمان نزدیک میشویم در اصل به خدا نزدیک میشویم و احساس سبکی میکنیم.
به ورزشهای دیگر، میلیاردی اعتبار میدهند ولی وقتی ما میخواهیم یک دستگاه چتر بخریم باید سالها انتظار بکشیم. البته در بخش نیروهای مسلح و بخش تاکتیک، این هزینه را تامین کردهاند و توانستیم خودمان را اثبات کنیم اما میخواهیم در بخش غیرنظامی هم این ورزش را فعال بکنیم.
اطلاع رسانی در مورد کار ما خیلی کم شده،در صورتی که از پینگپنگ و شطرنج هم، راحتتر است. البته کمخطر نیست. تا به حال، دست، گردن و مچ پای خودم شکسته است. اگر تجهیزات خوب داشته باشیم، آموزش خوب دیده باشیم و در شرایط جوی خوب، پرش را انجام بدهیم؛ فکر نمیکنم سانحهای به وجود بیاید، مگر اینکه حوادث غیرمترقبه باشد که آن هم ممکن است در همهجا پیش بیاید.»
مجله Sky diving مجله تخصصی چتربازی است که پرش سرهنگ پاینده را در آن درج کرده است. میگوید: «در دفاع مقدس،به دنبال این بودیم که به دنیا ثابت کنیم عراق جنگ را به ما تحمیل کرده، ولی کسی زیر بار نمیرفت؛ امروز میبینیم که با دست خودشان در مجله خودشان نوشتند: "افسری این پرش را انجام داده است که در جنگ تحمیلی عراق شرکت داشته و مجروح شده است."
می خواستیم کارمان را در گینس ثبت کنیم ولی هزینه میخواست و مسوولان ندادند. گفتیم به جای پولی که میخواهیم خرج گینس کنیم جایش تجهیزات میخریم و یا تمرین میکنیم. به طور رسمی حدود 5-4 سال است که در ساختن چتر فعال شدهایم.»
او معتقد است این روح است که به جسم فرمان میدهد. شنیده است خانمی فرانسوی در سال 1978 میلادی از ارتفاع 2 هزار و بیست متری پریده ولی چتر نکشیده است. مستقیم با زمین اصابت میکند اما دو ساعت بعد از بیمارستان مرخص میشود.
میگوید: «یک چترباز با میانگین وزن 70 کیلوگرم اگر از ارتفاع بالای هزار متر بپرد و اقدام به کشیدن چتر نکند وقتی میخواهد به زمین اصابت کند قانون فیزیک میگوید چیزی حدود 5تن وزنه میشود. یعنی حدود 70 برابر! و متلاشی میشود. اما خدا سیستم بدن انسان را طوری آفریده که نرسیده به زمین، فرد سنگکوب میکند. با این حال روح بزرگ اجازه نمیدهد فرد بمیرد؛ مثل همان خانم فرانسوی.»
گفتوگو:کبری جعفری
فیلم رکوردزنی این چترباز را اینجا ببینید.
***