به گزارش برنا، «مجمع الجزایر گالا پاگوس» در اقیانوس آرام نزدیک بدنه غربی آمریکای جنوبی قرار دارد و همان جایی است که چارلز داروین به سال 1835 بن مایه نظریه تکامل خود را پیدا کرد.
"ونه گوت" این پدیده و "سفر دریایی قرن در طبیعت" را که به مقصد همین جزایر است، با یک بحران اقتصادی سیاسی جهانی درهم آمیخته و بستر آخرین رمان خود قرار داده است.
«گالاپاگوس» نگاهی است رندانه و پسامدرنیستی به جهان معاصر و آینده جهان و آینده بشریت... چه معلوم که با این همه پرتوهای مسموم هسته ای و الکترومغناطیسی، آدمی نیز مثل برخی از موجودات ذره بینی دچار موتاسیون (جهش بیولوژیک) داروینی نشود و...".
این کتاب، داستان گروه کوچکی از افراد است که پس از یک بحران بزرگ اقتصادی به سفری دریایی رفته و کشتیشان در جزیره خیالی سانتا روزالیا در مجمعالجزایر گالاپاگوس خراب میشود. چندی بعد از آن یک بیماری مسری، تمامی انسانهای روی کره زمین را نابارور میکند بهجز افرادی که در جزیره سانتا روزالیا گرفتار شدهاند. در چندین میلیون سال، بازماندگان این افراد که تنها نمونههای انسانهای باقیمانده در زمین هستند به گونهای خزدار شبیه به فکهای دریایی که قادر به راه رفتن بر روی دو پا نیز هست تبدیل میشوند؛ آنها پوزهای با دندان برای شکار ماهی، جمجمهای دگرگونشده و دستانی شبیه به باله به همراه انگشت پیدا میکنند.
راوی داستان، روح سرگردان لئون تروتسکی تراوت فرزند کیلگور تراوت (نویسنده علمی-تخیلینویسی که ونهگات خودش آن را ساخته و در کتابهایش از او و داستانهایش نام میبرد.) است که چندین سال آخر زندگی انسانها را تماشا میکند. لئون یک سرباز جنگ ویتنام بوده که به خاطر کشتارها ناراحت شده و از خدمت فرار میکند و به سوئد پناهنده میشود. او به کارگر کشتیسازی تبدیل میشود و در هنگام ساخت کشتی باهیا د داروین بر اثر حادثهای میمیرد. این کشتی همانیست که بعدها در سفر طبیعی قرن بکار گرفته میشود؛ سفری که در هنگام بحران اقتصادی برای برخی افراد مشهور برگزار شدهبود تا از جزایر گالاپاگوس دیدن کنند و سرانجام همین کشتی بود که نسل انسانها را از خطر انقراض نجات داد.
کیلگور تراوت چهار بار بر پسرش حاضر شده و از او میخواهد که به تونل آبیرنگ که او را به جهان دیگر وارد میکند بیاید اما لئون قبول نمیکند. در بار آخر او هشدار میدهد که اگر وارد نشود او و تونل تا یک میلیون سال دیگر نمیآیند که همین عدم قبول او باعث میشود که برای یک میلیون سال به مشاهده تغییر آهسته انسانهای باقیمانده به پستانداران آبزی بپردازد. این پورسه تغییر از یک زن ژاپنی شروع میشود که دختر بزرگ یکی از بازماندگان واقعه بمباران اتمی هیروشیما بودهاست؛ او در جزیره، دختری با بدنی پوشیده از خز به دنیا میآورد.
لئون تراوت میگوید که تمام مصیبتهای انسان از "تنها تبهکار داستان من: مغز بیشاز اندازه بزرگ انسان" است. خوشبختانه، انتخاب طبیعی این مشکل را حل میکند چون در آن جزایر کسی موفق است که بتواند به خوبی و با سرعت در آب شنا کند که این به سری کوچکتر برای مقابله کمتر با جریان آب نیاز دارد.