چند ماه از آغاز دور جدید حملات سنگین سیاسی و رسانهای علیه رئیسجمهور و دولت او میگذرد و البته این بار نه مدعیان اصلاحطلبی و نه غربگراها، بلكه صحنه گردانان فتنه 88 عدهای از دلسوزان را وارد صحنه كردند و خطر «انحراف دولت» را چنان تبیین و تبلیغ نمودند كه نیروهای عملكننده علیه آنچه كه انحراف میپنداشتند، عبور از همه مرزهای اخلاق اسلامی و انصاف را برای خود مباح دانستند.
دامنه فعالیت این عده در عرصه دروغ پردازی، اتهام پراكنی و افترازنی آنقدر گسترده بود كه دولت خدمتگزار، نه فرصتی برای پاسخگویی به یكایك آنها را داشت و نه از شبكه گسترده تبلیغی و رسانهای همانند مخالفانش جهت گفتن حقایق و افشای واقعیات برخوردار بود. دروغها در قالب داستان پردازیهای پلیسی، به گزارشهای جذاب و هیجانآور تبدیل و به صورت رگباری علیه رئیسجمهور و خادمان ملت در دولت شلیك میشد، به گونهای كه مخاطب هنوز یك گزارش منتشره را بهطور كامل مطالعه نكرده بود، مجبور میشد خبرها و گزارشهای هیجانانگیز جدیدی از كشف اسناد و اطلاعات درباره ابعاد انحراف در دولت را ببیند و بشنود!
اگرچه گردانندگان این سناریو به علت عدم رعایت قواعد جنگ روانی، به تدریج از اهمیت تولیدات رسانهای و تبلیغاتی خود در نزد مخاطبان عام كاستند و تنظیم ناشیانه و پرتناقض گزارشهای آنان نیز بر تردید خوانندگان و شنوندگان این مطالب نسبت به خیرخواهی ایشان افزود، اما نمیتوان به این بهانه رفتار غیراخلاقی و تمسك آنان را به شیوههای ماكیاولی علیه رئیسجمهور و یارانش، آن هم به نام حفظ نظام و ارزشها نادیده گرفت. شاید اگر نوشتن این همه دروغ، زدن تهمت، گفتن ناسزا و پراكندن توهم زیر پوشش دفاع از نظام و رهبری صورت نمیگرفت، تحمل آن توجیهپذیر و آسانتر بود، اما چون همه انحرافات اخلاقی و ناهنجاریهای رفتاری اخیر زیر نامهای مقدس و شعارهای انقلابی واقع شد، عدم واكاوی و توقف این روند، ظلم به نظام و مردم است.
فارغ از اینكه در آینده، مستنداتی از قبیل اسناد مكتوب، صوتی و تصویری، در قالب یك گزارش جامع برای افشای هویت فرماندهان و فرمانبران آشوب سیاسی - رسانهای اخیر علیه رئیسجمهور ارائه خواهد شد، اما از آنجایی كه سرمایههای سیاسی و مذهبی كشور با هدف جلوگیری از «انحراف دولت»، به هزینه كردن از اعتبار خویش مشغولند و با روشن شدن همه واقعیات در آینده به جایگاه و نفوذ آنان لطمه وارد خواهد شد، روشنگری در این زمینه ضروری است. اگر فردا معلوم شود كه فلان اخبار و گزارشهای دروغ یا مغلوط علیه یاران احمدینژاد، ابتدا در یك تاریكخانه تولید و سپس از طریق واسطههای فریبخورده یا فریبكار تا مقدسترین تریبونهای كشور نیز كشیده شد، برای عوامل انتشار این اتهامات، چه حیثیت و اعتباری باقی میماند؟ مردم كه به خاطر دارند هنگام رسیدگی قضایی به اتهامات فتنهگران 88 اعلام شده بود، چون اتهامات آنان اثبات نشده، هیچكس حق ندارد نام این افراد را اعلام و تكرار كند، اینك میپرسند چه تغییری در مقررات كشور رخ داده كه عدهای به اعلام و انتشار اتهامات اثبات نشده علیه موجود موهومی به نام جریان انحرافی مشغولند و گویا متهم كردن و سنگپراكنی علیه این موجود برای این عده به مد روز و یكی از واجبات شرعی تبدیل شده است!؟
در پی تشدید فضای هیجانی و غیراخلاقی و ورود برخی افراد صاحبنام به این عرصه، مطالبی به نقل از مقامات نظام برای رسمیت بخشیدن به تحركات نامطلوب اخیر علیه رئیسجمهور و یارانش نقل شد كه البته با تكذیب و توضیح مراجع رسمی رو به رو گردید، اما جای طرح این پرسش وجود دارد: كدام منابع حقیقی یا حقوقی با هدف تحریك و تشجیع شخصیتهای صاحب تریبون، مجموعهای از خبرهای دروغ را به نام اخبار محرمانه به این بزرگان منتقل كردهاند؟ پاسخ به این پرسش از آن جهت اهمیت دارد كه اگر هرچه زودتر این منابع مستقیم یا غیرمستقیم (بولتن و خبرنامه) شناسایی و فعالیت تخریبی و زیانبار آنان مهار نشود، خساراتی كه در آینده به شخصیتهای محترم و خوشنام وارد میشود، جبرانناپذیر خواهد بود.
بدیهی است كه مردم از علما و دانشمندان انتظار دارند به جای استفاده از روش سیاسیكاران برای تخریب رقیب، از روشهای استدلالی و اقناعی برای تبیین ابعاد انحرافات و راههای مقابله علمی و مقاومت عملی در برابر آنها بهره بگیرند و از كلیگویی و بیان اخبار مبهم و بدون سند خودداری نمایند.
جامعه از بزرگان علم و دین و ادب انتظار دارد چنانچه سخن و اندیشهای را ناپسند یا خطرناك میپندارند، در گام نخست نكته انحرافی آن اندیشه یا سخن را تشریح و اثبات كنند و آنگاه «حرف بد» را با ارائه استدلال و منطق و به دور از جنجال و التهابآفرینی پاسخ دهند. مردم، چنانچه مشاهده كنند كه حرف بد یا اندیشه نامطلوب با اتهام زدن و تهاجم وسیع رسانهای و تبلیغاتی پاسخ داده میشود، ابتدا در صداقت و دلسوزی و سپس در درستی منطق افراد مدعی تردید میكنند، زیرا معتقدند با «حرف بد» نمیتوان «حرف بد» را اصلاح و زشتیها و كجرویها را ثابت و جبران كرد.
همین نوع برخورد سبب شده تا جامعه بدون توجه به حجم تبلیغات صورت گرفته و عناصر مهم و معروفی كه علیه سوژه گفتند و نوشتند براساس قاعده دینی «انظر ماقال و لا تنظر من قال»، صرفاً منتظر اثبات همه آنچه ادعا شد و نیز پاسخگویی مستدل و قانعكننده درباره انحرافی بودن اندیشه و رفتار سوژه مورد نظر باشد. به عبارت روشنتر، مردم ایران اصولاً با توهین و تمسخر و دروغپراكنی علیه رقیب موافق نیستند.
رهبر فرزانه انقلاب، بداخلاقی علیه رقبای سیاسی و فكری به نام دینداری و انقلابیگری را نكوهش فرموده و این رفتار را مصداق انحراف از مكتب امام دانستهاند، بنابراین از آن دسته از دلسوزان نظام و مدعیان تبعیت از رهبری كه به این مهم بیتوجه بودهاند، انتظار میرود از این پس متانت، منطق و قانونمندی را اساس كار خود قرار دهند تا بتوان در فضایی روشن و بیغبار، هرگونه پلشتی یا انحراف واقعی را شناسایی و نسبت به مهار آن اقدام كرد.
سخن آخر: دولت دكتر احمدینژاد طی 6 سال گذشته با اعتقاد ولایی، روحیه جهادی، حمایت مردمی، تدبیر امور و تلاش خستگیناپذیر توانسته است گامهای بزرگ و موفقی را درعرصههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی، فناوری و بینالمللی به پیش بردارد و بهطور طبیعی از بیان و جبران ضعفهای خود در مسیر هرچه بالندهتر و پایندهتر شدن توفیقات ملت عدالتخواه، متمدن و متدین ایران اسلامی استقبال میكند، اما اجازه نخواهد داد فتنهگران شناسنامهدار به نام اصلاح دولت، شرایط كشور را به سال 84 بازگردانند و بار دیگر بساط ویژه خواری، اختصاصیسازی، اشرافیگری، اباحهگرایی و درگیریهای سرگرمكننده و ملالآور جناحی را جایگزین این مسیر پرتوفیق، معنوی و امیدآفرین كنند.