سرویس استانهای برنا / مهدی کاظم زاده
با تجلیل از خدمات و تلاشهای ارزنده جامعه خبرنگاری، مطبوعاتی و رسانهای كشور و نكوداشت یاد و خاطره شهیدان عرصه آزادی، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی، برآنیم تا در این نوشته، از مشکلات این قشر فرهیخته و زحمتکش که سالیان سال است با به جان خریدن خطرات احتمالی عرصه اطلاع رسانی صحیح و واقعی، رسالت خبری خود را به خوبی ایفا کرده و به مانند شهید صارمی و شهید رهبر، جان خود را نیز در مسیر اطلاع رسانی صحیح و امیدآفرین، تقدیم نظام اسلامی و آرمان های امام شهیدان کردند.
برداشت اول:
حفظ شأن و منزلت كار در رسانه، بیش از هر كس متوجه اصحاب رسانه و خبرنگاران و گزارشگران ـ كه در صف اول آگاهیبخشی جامعه قرار دارند ـ است. حفظ كرامت، آزادی، شأن و منزلت رسانهای بودن و لوازم آن بس خطیر و حساس است. حُریت، استقلال، وامدار نبودن، پاسداشت دین، اخلاق، امیدآفرینی و آگاهیبخشی، اهتمام بایسته بر امر آموزش و یادگیری و ارتقای سطح دانش و بصیرت به طور مستمر، دوست و دشمنشناسی، تشخیص و تمییز سره از ناسره، قناعت، مناعت طبع، پاكدستی و نیالوده شدن به چرب و شیرین روزگار از مهمترین لوازم بلافصل شأن و منزلت اصحاب رسانه و خبرنگاران است.
اگر بر جامعه رسانهای ما فضای معنوی، سالم و پاك حاكم باشد، میتوان امیدوار بود كه اصحاب رسانه آنانی هستند كه در خط مقدم، از آرمانها، ارزشها، واقعیات و خوبیها دفاع میكنند و اگر معدود افراد یا كسانی به نام اصحاب رسانه، اقدامات و رفتارهای دون شأن انجام دادند براحتی از سوی خود خانواده بزرگ رسانه كنار گذاشته میشوند و این پالایش درونی میتواند در این زمینه بزرگترین دستاورد تلقی شود.
برداشت دوم:
اگر خبرنگار خود را عنصر رسانهای به مفهوم واقعی بداند، قطعا موجب آن خواهد شد که پلی ارتباطی میان مخاطب یا مردم و سیستم حکومتی باشد و در این موقعیت، هم خوبیهای مسئولان را میبیند و هم کاستیهای آنان را. بدیهی است که اگر با بررسی و نقد آگاهانه روبرو شوند، در اصلاح مسیر در پیش گرفته خواهند کوشید، اما اگر موضعگیری رسانهای با پیشفرض و نگاه جانبدارانه باشد، در همین وضعیت، ناهماهنگی بروز خواهد کرد که در زمانه فعلی معمولا میان رسانهها از یک سو و مسئولان در حوزههای مختلف از سوی دیگر وجود دارد و هر گروه نیز در میان خود به تضادها بیشتر میپردازند تا اشتراکات و این از مواردی است که نیروی رسانهای آگاه به کار و مطلع از خطوط قرمز و محدودیتها را میطلبد.
برداشت سوم:
و اما خبرنگاران و روزنامهنگاران این روزها افرادی هستند که از نوشتن در نشریات ارتزاق میکنند. آنها به نوشتن پایبندند و از نگاه آنان کسی که نمینویسد، خبرنگار و روزنامهنگار نیست و این نوشتن جنبه تفننی و تفریحی ندارد. این قشر هرتعداد که باشند در تمام نشریات سراسری و استانی و خبرگزاری ها مشغول به کارند و متاسفانه از مشکلات فراوانی رنج میبرند که به دلیل نبود حمایت انجمنها و سازمانهای خاص از این قشر، سالهاست مشکلات آنان بیپاسخ مانده است.
می شود ادعا کرد که وضعیت شغلی خبرنگاری ویژگیهای خاصی دارد که از سایر مشاغل متمایز است، ممکن است که به خاطر انتشار یک خبر که به مذاق برخی ها خوش نیاید، مجبور شود آن مجموعه را ترک کند، حتی اگر خودش هم این کار را نکند، چه بسا براحتی او را اخراج کنند، چنین وضعیتی را در مورد کارمندان و کارگران و... نمیبینید.
برداشت چهارم:
این نکته قابل تامل است که خبرنگاران و روزنامه نگارانی که همواره در رسانیدن خبر دیگران به جامعه و بیان دشواریها و مسائل جامعه به گوش همگان پیشقدم بوده و عمری را در این مسیر سپری نموده اند در هنگامه های سخت و تنهایی، خبرشان به گوش هیچکس نمی رسد. شاید هم برسد و...
اعلام این که فلان درصد معلمان بدون مسکن هستند، فلان درصد پزشکان بیش از 5 میلیون تومان در ماه درآمد دارند، فلان درصد کارمندان دولت زیر 600 هزار تومان درآمد دارند، فلان درصد کارگران در روز بیش از 10ساعت کار میکنند و... همه و همه را خبرنگاران هستند که به اطلاع جامعه می رسانند.
اما دستمزد خبرنگاران تابع قانون مشخصی نیست، هرچند که براساس نظام هماهنگ حقوق و دستمزد، تمامی خبرنگاران باید براساس این نظام اداری، دستمزد ماهانه دریافت کنند، اما سطح این دستمزدها تابع سطح سلیقه مدیران و بنیه مالی مطبوعات و خبرگزاریها است. در حال حاضر باور این که هنوز برخی خبرنگاران تمام وقت ماهانه 250 تا 300 هزار تومان در ماه حقوق دریافت میکنند کمی دشوار است، اما روزنامهنگارانی هم هستند که متوسط دریافتی بالایی دارند. این اختلاف سطح دستمزدها نشان از نبود سیستم حمایتی و تعریف دقیق شغل خبرنگاری از یکسو و نیز نبود انجمنهای ناظر بر مطبوعات حکایت دارد. بنابراین خبرنگارانی که هرازچندگاهی با حساسیت اعلام میکنند چند درصد مردم زیر خط فقر قرار دارند، در برخی موارد خودشان نیز در زمره ساکنین زیرخط فقرند.
به هر حال، وضعیت معیشتی خبرنگاران چه در مرکز استان و چه در شهرستانها مطلوب نیست و هماکنون هیچ نهاد و دستگاهی متولی رسیدگی به معیشت خبرنگاران رسانههای گروهی نمی باشد.
با این اوصاف اگر چه برای جماعت روزنامه نگار و اهالی رسانه داشتن روزی به نام خبرنگار غنیمت است اما این سوال باید پرسیده شود که واقعا در هیاهوی تبریک و تجلیل از خبرنگاران، چه اندازه به رفع نیازهای انسانی و موانع کاری آنها توجه می شود؟ آیا صرف برگزاری مراسم ها و تبریک گویی ها، باری از دوش جماعت خبرنگار برداشته می شود؟
برداشت پنجم:
اگر کمی ریزتر به مسائل بپردازیم می توان گفت که بسیاری از خبرنگاران تصور کسانی را به دنبال دارند که می توانند مزاحمتی ایجاد کنند و برای رفع آن باید به نحوی دهانشان را بست و قلمشان را اصلاح کرد! و ایضا، برخی مسئولین نیز معتقدند که هر انتقاد مطبوعات، میلیون ها ریال برای آنان هزینه دارد. این تصور نتایج مختلف و عجیبی دارد که همه در راه تامین هدف واحد انجام می شود: بهره برداری از ضعف مالی خبرنگاران، ندادن اطلا عات دقیق و پرهیز از دستیابی آنها به جزییات، خودی و غیرخودی کردن خبرگزاری ها و رسانه ها و خبرنگاران، پاسخگویی ناشایسته به سوالات آنها و ممانعت از حضور بعضی خبرنگاران در مراکز مختلف تنها نمونه ای از رفتارهای متفاوتی است که با این جماعت می شود.
برداشت ششم:
روز خبرنگار در پیش است اما بهتر است آنان که دغدغه رفع نیازهای این جماعت را دارند، از خود بپرسند که واقعا هر سال چه تغییری در وضعیت رسانه ها رخ می دهد و چه میزان از محرومیت ها و ممنوعیت ها کاسته شده و خبرنگار امروز با خبرنگار یک سال قبل تا چه اندازه امکان ارتقای کیفی شغل خویش را پیدا کرده است
برداشت آخر:
با همه این مشکلات، خبرنگاران و اهالی نجیب رسانه هنوز ایستاده اند و اعتقاد دارند که علی رغم همه بی مهری ها و نگاه های نامهربان و گاهی توهین آمیز، وظیفه اطلاع رسانی و حفاظت از دموکراسی و بالا بردن آگاهی مردم بر عهده آنهاست و تلاش می کنند در این مسیر کاستی ها را رفع کرده و با نگاه به آینده، امیدوارانه به کار خود ادامه دهند.
* در این یادداشت از محتوای مطالب روزنامه های جام جم و خبر - خبرگزاریهای ایلنا و کاریکاتور مشرق با اندکی تلخیص و ویرایش بهره برداری شده است.