۳۵ میلیون برای تتوهای بدنم داده‌ام/ هیچ چیزی آنقدر ارزش ندارد که به‌خاطرش زندان برویم

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ سومین مرحله از طرح برخورد با اراذل و اوباش ،مزاحمین نوامیس در تهران بزرگ که با هدف افزایش رضایت مردم برگزار شده بود، همراه با حاشیه هایی بود. از جمله این حواشی ادعای افراد دستگیر شده مبنی بر اینکه بیگناه دستگیر شده اند بود.

به سراغ یکی از افراد دستگیر شده رفتیم و چند دقیقه را با او به گفتگو نشستیم.

نامش ابوالفضل است و 30 سال سن دارد. خوش صحبت است و چهره‌ای خندان دارد در عین اینکه تعدادی جراحت و جازی زخم چاقو روی صورت دارد. به دلیل هیکل بزرگی که دارد بیشتر از هر فردی دیگری مد نظر قرار می‌گیرد. به سراغش رفتم و دلیل دستگیری‌اش را پرسیدم. می‌گوید: طرح بود سر کوچه ایستاده بودیم همراه با چند نفر که ما را گرفتند و آوردند اینجا. در حال حاضر هم در خدمت شما هستیم.

تا به حال سابقه دستگیری داشته‌ای؟

بله سابقه داشتم. بیشتر سابقه‌ها هم مربوط به دستگیری است. از سال 86 تا الان چندباری دستگیر شده‌ام و حتی زندان هم رفته‌ام.

خب چرا این راه را ادامه دادی و از آن دست برنداشتی؟ چه چیزی باعث شد اصلا وارد دنیا درگیری، دعوا و خلاف شوی و از آن بیرون نیایی؟

شرایط محله‌ ما اینطوری بود. از زمانی که چشم باز کردم با محیطی روبرو بودم که دعوا و زد و خورد در آن حرف اول را می‌زد. من هم به وارد آن شدم و در دوره نوجوانی به دلیل اقتضای سن بیشتر از هر زمانی درگیر آن شدم و دیگر نتوانستم از آن خارج شوم. هر محله‌ای به صفت و لقب‌هایی مشهور است. محله ما هم به دعوا و زد و خورد معروف بود و ما هم در این محله رشد پیدا کردیم. شاید خیلی وقت‌ها می‌خواستم از این فضا خارج شوم اما بعضی چیزها باعث شد که من نتوانم از آن خارج شوم.

اولین باری که دعوا کردی و به زندان رفتی بر سر چه موضوعی بود؟

بار اول سر رفیق و رفاقت دعوا کردم. به همین دلیل یکسال و خرده‌ای زندان بودم.

زندان رفتن به خاطر رفاقت ارزش داشت؟

اگر بخواهیم مرامی و معرفتی آن را بسنجیم آره ارزشش را داشت اما اگر واقع بین باشم و شرایط الانم را در نظر بگیرم هیچ چیزی ارزش ندارد که بخاطر آن  به زندان بروم. در زندان همه چیز را می‌بینیم و یاد می‌گیریم و با دروازه‌ای بزرگ از کارهای خلاف روبرو می‌شویم که می‌تواند زمینه‌ساز بیشتر غرق شدن در دنیای خلافکارها باشد. زندان رفتن برای بیشتر زندانی‌ها یعنی پیدا کردن شخصیتی خلافکارتر از گذشته.

در این دنیا به چه چیزی عشق می‌ورزی؟ مهمترین چیز در این دنیا برای تو چیست؟

محله‌ام را دوست دارم و به آن عشق می‌ورزم. نشانه آن هم حک شدن نام محله بالای ابروی سمت راستم است، مهمترین چیز در این دنیا هم خانواده و از همه مهمتر مادر است.

جراحت‌هایی که روی صورت و روی سرت داری برای چیست؟

بعضی از جراحت‌های روی صورتم حاصل دعوا و درگیری‌هاست. روی سر هم در مراسم قمه زنی ایام محرم بوده، ارادات خاصی به حضرت امام حسین (ع) دارم و به همین دلیل هر ساله در ایام محرم به احترام امام حسین (ع) در مراسم قمه‌زنی شرکت می‌کنم.

به تتو بالای ابرو اشاره کردی، چندین نقطه دیگر از بدنت دارای اشکال و تتوهایی است، دلیل این همه تتو زدن چیست؟ این تتوها را کی زدی؟

به مرور تتو می‌زدم. اما پارسال بزرگترین تتوها را روی بدنم زدم آن هم به‌خاطر کپی‌برداری از یک فیلم خارجی و علاقمندی من به تتوی آن بازیگر بود. در حال حاضر هم روی کمر و جفت دست‌هایم و یکی از پاهایم تتو دارم.

عاشق تتو زدن هستی؟ برای حک شدن این تتوها روی بدنت چقدر هزینه کرده‌ای؟

عاشق که نه اما دوست داشتن است دیگر! تا الان برای همه تتوهایی که زده‌ام شاید حدودا 35 میلیون تومان هزینه کرده باشم.

چه شغلی داری که این هزینه گزاف را برای حک تتو روی بدن داده‌ای؟

فعلا بیکار  هستم. به هرحال هزینه‌اش از راهی جور می‌شود اما راه خلاف نیست. اگر عشق و علاقه و دوست داشتن باشد به دنبال پیدا کردن پول در راه عشق و علاقه خواهیم بود.

ازدواج کرده ای؟

نه هنوز اما اگر بشود دوست دارم تشکیل زندگی بدهم و من هم متاهل شوم.

به نظرت با این تتوها و جای جراحاتی که روی بدنت است، می‌توانی تشکیل زندگی بدهی؟ کسی حاضر است با این شرایط با تو ازدواج کند؟

به خط و خال نیست و به ته دل آدم است. همه می‌دانند و پیش وجدانم راحتم. خداروشکر  تا به این لحظه به ناموس مردم کاری نداشته‌ام و کاری نکرده‌ام که از کسی حقی ضایع شود.

برای دعواهای که کردی دیه هم داده‌ای؟

بله دیه دادم و رضایت دادند. البته برخی از مواقع هم بدون دادن دیه ماجرا ختم به خیر شده است.

چه تخصصی داری و اگر بخواهی شغلی را شروع کنی، آن چه شغلی است؟

نجاری و نقاشی ساختمان را بلدم و از دوره نوجوانی کم کم کار کرده‌ام. اگر بخواهیم کاری را شروع کنم قطعا این دو حرفه است. ان‌شاءالله در آینده این نزدیک کار را شروع می‌کنم.