شرمین نادری نویسنده و داور بیست و یکمین جشنواره بین المللی قصهگویی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری برنا، درباره اولین قصهای که در کودکی شنیده است و خاطره ای مرتبط با قصه در دوران کودکی گفت: اولین قصه ای که در دوران بچگی شنیدم، قصه «نارنج و ترنج» بود که پدربزرگم آن را برایم تعریف کرد. این قصه، داستان دختری است که در نارنج زندگی می کند و من دقیقا همین بخش قصه ها را دوست دارم که خیال و رویا در قصههای قدیمی زنده بوده است. اگر ما قدر چیزهایی را که ارث بردهایم، بدانیم بسیار باارزش است، یعنی خود قصه اینقدر برایم مهم نیست.
وی با بیان اینکه پدربزرگش اولین قصه را برایش تعریف کرده است، توضیح داد: پدربزرگ من قصهگو بود، در خانواده ما قصهگویی ارثی است و تمام افراد خانواده دائم در حال قصه گفتن هستند، اما پدربزرگم قصه های آذربایجان را خیلی دوست داشت و تعریف میکرد و خودش به گویش آذری سخن میگفت، بنابراین هم به فارسی و هم به ترکی برای من قصه میگفت. اولین قصههایی که در عمرم شنیدم قصه های آذربایجان است و با آنها بزرگ شدم. قصه امیرارسلان نامدار قصهای تاثیرگذار بر من است که باعث شد زبان قصهگویی من طی سالها زبان قصهگویی امیرارسلان نامدار باشد.
نادری در مورد اینکه چطور میتوان قصهگویی را به رونق گذشته برگرداند، بیان کرد: فکر میکنم در شبکههای اجتماعی و رسانهها، باید ارزش دیگری برای قصهگویی قائل شد و به نظرم نویسندهها و خبرنگاران وظیفه دارند قصهگویی را احیا کنند. در میان قصههایی که به جشنواره قصهگویی ارسال شده بود، قصههای شیرینی شنیدم که میتوانند تلخی یک روز انسان را از بین ببرند و یک روز آدمی با آنها تغییر می کند.
وی در مورد اهمیت قصهگویی برای بچهها و بزرگسالان چقدر است، گفت: فکر می کنم اهمیت قصهگویی و قصه شنیدن برای بچهها خیلی زیاد است، چون تصور کنید وقتی بچه ها با قصهای بزرگ میشوند که در آن به اهمیت جنگیدن برای انجام کار خوب و خوب بودن تاکید شده است، با شخصیت های قصه همراه می شوند و به دنیای خیالی قدم میگذارند و از نظر هوش و استعداد با دیگر بچههایی که تخیل را تجربه نکردند، تفاوت دارند. به نظر من کودکان با قصهگویی از نظر فرهنگی غنیتر خواهند شد و در آینده برای حفظ فرهنگشان کار انجام میدهند.
این نویسنده جوان درباره اینکه چه کارهایی برای متنوعتر شدن قصهها میتوان انجام داد تا کودکان نسل امروز به سمت آن کشیده شوند، توضیح داد: باید قصه گفت، قصه شنید و تشویق به قصهگویی انجام داد؛ اتفاقی که امسال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رخ داد که همه از هر قشر و گروهی اجازه پیدا کردند با زبان و لهجههای مختلف قصه بگویند، اتفاق بسیار خوبی است. در راستای متنوعتر شدن قصهها، فکر میکنم ما هنوز آن غنای ادبی و حجم قصه و تخیل را در قصههای قدیمی داریم تا بچههای نسل امروز را نیز تحت تاثیر قرار دهد. من با بچهها خیلی کار کردم؛ از سیستان و بلوچستان تا تهران معلم بودم و قصه گفتهام و متوجه این شدم که همه بچهها بلا استثنا قصه دوست دارند و دنیای خیالی که پدران و مادران ما خلق میکردند و سینه به سینه نگاه میداشتند، هنوز هم برای بچهها جذابیت دارد. کدام بچهای است که قصه «آه» را برایش تعریف کنید و جذب نشود؛ بچهها فرق کردهاند، اما وجه مشترکی داریم که هنوز آن را از دست ندادهایم.
وی در ادامه به خاطرهای از قصهگویی در شب یلدا اشاره کرد و افزود: پدرم نیز همچون دیگر اعضای خانواده قصهگو است با این تفاوت که بیشتر خاطره میگوید و همیشه داستانهای شب یلدای ما داستان مشترک بیشتر مردم ایران درباره برف زیاد است و من همیشه شبهای یلدا را با خاطرات و قصههای پدرم به یاد دارم.
نادری درباره اینکه آیا می توانیم شب یلدا را به عنوان شب قصهگویی در تقویم ثبت کرد یا خیر، گفت: این پیشنهاد از طرف دوستان جشنواره قصه گویی اعلام شده است. من خیلی خوشحال میشوم اگر این اتفاق بیفتد؛ البته فکر میکنم هر روز و هر شب میتواند روز یا شب قصهگویی باشد، چون قصه راهی برای فرار از روزمرگی و برای دیدن جهانهای دیگر است. وقتی قصههای یکدیگر را میشنویم، همدیگر را بهتر درک میکنیم.
وی در پاسخ به اینکه برگزاری جشنواره قصهگویی چقدر بر رونق قصهگویی موثر است، بیان کرد: مطمئناً هر رقابت و مسابقه ای ایجاد انگیزه می کند، به ویژه اینکه در این برنامه هیچ شرایط سنی و مانعی وجود نداشته است. طی این مدت قصههای زیادی را شنیدم و واقعا از همه آنها لذت بردم. در زمینه فراگیری قصهگویی «مسابقه» می تواند در ایجاد انگیزه موثر باشد.
نادری درباره نقش نویسندهها برای رونق قصهگویی نیز اظهار کرد: من جزء نویسنده هایی هستم که قصههای مدرن هم نوشتهام، اما عشقی که هنوز به قصه گفتن قدیمیها دارم، باعث می شود به سبک قدیمی بنویسم. اگر ریشه های ما، ریشه های محکمی باشد و از میراثی که گذشتگان برایمان به ارث گذاشتند مطلع باشیم و تاریخمان را بدانیم، مسلماً قصههای ما در جهان به گونهای دیگر شنیده میشود و خیلی موثر خواهد بود.
داور بخش 90 ثانیه بیست و یکمین جشنواره قصهگویی در ارزیابی آثار ارسالی به این جشنواره گفت: قصههای خیلی متنوعی به دبیرخانه ارسال شده بود و از میان آنها تعدادی از ویدئوها متنوع بودند و تعدادی نیز قصههای شیرینی داشتند. با وجود اینکه کیفیت ویدئوها و شرایط ضبط آنها متفاوت بود، یک ویژگی مشترک در همه آنها موج میزد یعنی همه با ذوق و انگیزه قصه میگفتند و به نظر من مهمترین بخش قصهگویی، همین است که دلت بخواهد چیزی را با دیگران به اشتراک بگذارید و به نظرم همین کفایت میکند.
وی درباره معیارهای داوریاش در جشنواره قصهگویی بیان کرد: من بیشتر به اینکه قصه، قصهای سالم باشد اهمیت میدهم و اینکه گوینده بتواند شنوندهاش را چندین دقیقه میخکوب کند. قصه و خط داستانی قصه برایم از اهمیت بالایی برخوردار است.
نادری در پایان از رونمایی کتابش با عنوان «قصه زندگی من» در جریان برگزاری جشنواره قصهگویی خبر داد و درباره آن گفت: پروژهای با پیشنهاد رئیس جشنواره قصهگویی انجام دادم و قصههایی که احساس میکردیم خط داستانی سالمی دارند انتخاب و آنها را بازنویسی کردم، بنابراین این قصهها به نوعی، روایتی جدید از قصههای قدیمی است. من در نگارش دوباره این قصهها امانتدار بودم، چون دلم میخواست این قصهها برای آدمهای آینده خوانده شوند، البته تا حد زیادی نیز این قصهها را مال خود کردم چون بسیار از آنها لذت بردم.