علم بهتر است یا ثروت؟

اردلان علیشاهی یکی از بنیان گذار شتاب دهندۀ کانیبوم به شما ثابت میکند که علم و توانایی استفاده از آن ارزش بیشتری در برابر ثروت دارد، حتی اگر منبع این ثروث معادن باشند
به گزارش خبرنگار گروه علمی و فناوری خبرگزاری برنا، مَثل قدیمی بین بزرگترها وجود دارد که وقتی زمین میخوری، دستت را بر زمین میگذاری و بلند میشوی معنای این ضرب المثل تکیه بر زمین و ارزش به عنوان یک سرمایه با ثبات است که انسان را حتی در مواقعی که شکستهای بزرگ میخورد از مهلکه نجات میدهد، در شرایط امروز هم چیزی تغییر نکرده است، زمین و منابع آن بزرگترین سرمایۀ بشر در زندگی هستند.
این قاعده برای کشور ما پررنگ تر از برخی ملل دیگر است، ایران اسلامی منابعی غنی از ذخایر زیرزمینی فسیلی و غیر فسیلی دارد که استفادۀ صحیح از آنها آیندهای روشن را برای نسلهای بعدی رقم خواهد زد اما استفادۀ صحیح از منابع زیرزمینی مانند بسیاری از صنایع دیگه تا حد زیادی با تلفیق روشهای سنتی و علوم نوین ممکن خواهد بود.
همین مسائل سبب شده تا کشور ما طی سالهای اخیر توجه بیشتری به مدیریت علمی منابع زیرزمینی و بهینهسازی آنها پیدا کند، امری که حال و روز استارتاپهای حوزۀ معدن را کمی بهتر از قبل کرده است، البته نقش شتابدهندهها را نباید در رشد آنها نادیده گرفت، یکی از این شتابدهندههای موفق که فعالیت اختصاصی در زمینۀ معدن و صنایع وابسته دارد، شتابدهندۀ کانیبوم است که سکوی پرتاب معدن مجموعۀ صداستارتاپ در هفتۀ گذشته فرصت مناسبی برای آشنایی با آنها بود، اردلان علیشاهی، مدیرعامل شتابدهندۀ کانیبوم در گفتگو با برنا از فعالیتهای کانیبوم و صنایع معدنی ایران روایت میکند که شرح آن را میتوانید در زیر بخوانید.
کانی بوم با کدام هدف تأسیس شد و فعالیت اصلی آن چیست؟
ماهیت شرکت شما خصوصی است یا دولتی و چطور برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنید؟
شما به عنوان یک جوان نخبۀ ایرانی چه شد که کار در حوزۀ معدن را انتخاب کردید؟
شروع فعالیتهای کانیبوم و جمع شدن تیم کاری این شتاب دهنده به چه شکل بود؟
واقعیت این است که مدیریت معادن در کشور ما بیشتر به شکل سنتی و بیشتر دولتی انجام میشود از طرفی وجود گردشهای مالی کلان سبب شده تا مدیران سنتی معادن در برابر ورود شرکتهایی مانند شما به این عرصه مقاومت کنند با این مسئله چطور کنار آمدید؟
مسئلۀ بعدی که ما در صنعت معدن با آن روبرو هستیم، استفادۀ عموم شرکتهای دولتی از تجهیزات، دستگاهها، روشها و پروسههای وارداتی است، اغلب آنها نیاز خود را به صورت IPC (مهندسی، خرید، اجرا و اورهال توسط فروشنده) تأمین میکنند که همین مسئله سبب میشود تا نتوانیم به بررسی و شناخت آن محصولات بپردازیم؛ چرا که فروشنده بلافاصله بعد از کوچکترین اقدام فنی روی دستگاه، آن را خارج از شمول گارانتی معرفی میکند بنابراین عملاً امکان نوآوری صنعتی از ما سلب میشود.
چالش بعدی ما خرید مایحتاج شرکتهای معدنی از کارخانههای گمنام چینی است که متاسفانه از نظر تکنولوژی نیز به اندازهای توانمند نیستند که صنایع ایران نیازمند آنها باشند و تولید کنندۀ ایرانی نادیده گرفته میشود بنابراین به زعم بنده لازم است که دولت طوری سیاستگذاری کند که اگر دستگاهی مشابه داخلی با کارکرد قابل قبول دارد، مغلوب وجود انحصار در نشانهای تجاری خارجی نشود و شرکتها از تولید داخل برای رفع نیازهای خود استفاده کنند.
روشهای مهمی که برای همراه کردن معدنداران به کار بردید چه بود؟
یکی از راهکارهای ما به دست آوردن نظام مسائل آنها و دغدغههایی که داشتند، در خلال بازدیدهای میدانی و تخصصی بود تا بتوانیم طرحهای توجیهی بنویسیم که زبان آن مورد فهم مشترک ما و معدن داران محترم باشد. بعد از آن طرحها در اختیار مجموعههایی قرار میگیرد که امکان بالقوۀ حل مسئله را دارند اگر هم برای اجرای راهکار موردنظر نیاز به زیرساخت آزمایشگاهی یا کارگاهی داشته باشند، کانیبوم به عنوان یک شتابدهنده آنها را تقوبت خواهد کرد که حلقۀ اتصال بین آنها و صنعت معدن برقرار شود.
این روشها مثمر ثمر هم بودند؟
به زعم بنده تا حد قابل قبولی در این مسئله پیشرفت داشتیم، ما روز اولی که فعالیت خود در کانیبوم را شروع کردیم، بیش از هرچیز قصد از بین بردن فضای سرد میان شرکتهای دانشبنیان و جامعه سنتی معدنداران را داشتیم.
واقعیت این است که پیش از این معادن بزرگ به دلیل اینکه فکر میکردند از دست رفتن درآمد روزانه معدن در زمانی که مشغول فعالیت دانشبنیان هستند، ارزش بها دادن به یک فعالیت علمی را ندارد به خصوص اینکه نتیجه از پیش مشخص نیست از بها دادن به شرکتهای دانش بنیان طفره میرفتند.
معادن کوچک هم به واسطۀ ریسک ذاتی که فعالیت در حوزۀ معدن دارد از این کار اجتناب میکنند؛ چرا که سرمایۀ کمی دارند و پیشبینی دقیقی از آینده ندارند به همین جهت ریسک استفاده از فناوریهای جدید را نمیپذیرند.
مجموعۀ این مسائل باعث شد تا تصمیم بگیریم نمونههای کوچک ولی عملیاتی از فعالیتهای استارتاپهای حوزۀ معدن را به وهلۀ اجرا در بیاوریم تا داستانهای موفقیت عینی دانش بنیانها پیش روی چشمان معدنداران قرار بگیرد تا مدیران معادن بزرگ به این باور برسند که فرصت استفاده از فناوریهای جدید بیش از هزینۀ آنها است از طرف دیگر معدنداران کوچک هم قبول کنند که اعتماد به این فناوریها ارزشمند است.
برخی از این داستانهای موفقیت و نمونههای ارزشمند را برای ما بازگو کنید؟
نمونههای زیادی را میتوان در حوزههای مختلف نام برد، برای مثال در عرصۀ اکتشاف، شرکت دانش بنیانی وجود داشت که موفق شد با استفاده از فناوری هوش مصنوعی بدون نیاز به حفاری و حضور میدانی محدودۀ تقریبی دقیقی از محل تجمیع مواد معدنی را مشخص کند، فناوری که سبب ارتقاء عملکرد نهایی معدن، افزایش کمی و کیفی مواد استخراج شده و ... میشود.
مورد موفق دیگر استارتاپی بود که موفق شد تا یک سیستم موقعیتیاب آفلاین طراحی کند که کمک زیادی برای حفظ جان پرسنل معدن میکند، پیش از توسعۀ این تکنولوژی پرسنل واحدهای مختلف معدن از جمله ایمنی کار گاهی پیش میآمد که داخل مسیرهای معدن میشدند اما انفجار گازهای درون معدن مانع بازگشت آنها میشد، تیمهای جستجو نیز موفق به شناسایی به موقع پرسنل نمیشدند بنابراین از دنیا میرفتند اما رشد تکنولوژی RTLS (موقعیت یاب آفلاین بدون درنگ) این مشکل بزرگ را هرروز کمرنگتر از گذشته میکند.
مدل درآمدی استارتاپهای همکار با شما چیست؟
هدف از برگزاری رویداد سکوی پرتاب معدن در هفتۀ گذشته چه بود؟
راهکاری برای تشویق سرمایهگذاران به حضور در این عرصه یا تضمین حفظ سرمایه آنها وجود دارد؟
خبرنگار: علی پژوهش
نظر شما