فعال شدن رسانه‌های مدافع دیپلماسی، همزمان با سفر نتانیاهو به آمریکا/ مخالفان جنگ وارد می‌شوند؟

|
۱۴۰۴/۰۴/۱۶
|
۱۱:۴۸:۰۶
| کد خبر: ۲۲۳۵۲۸۸
فعال شدن رسانه‌های مدافع دیپلماسی، همزمان با سفر نتانیاهو به آمریکا/ مخالفان جنگ وارد می‌شوند؟
برنا - گروه بین‌الملل: بعد از یک وقفه طولانی، مخالفان جنگ در آمریکا وارد می‌شوند؟ این سؤالی است که پس از اعلام تاکر کارلسون، مجری سابق فاکس‌نیوز، درباره گفت‌وگویی که با مسعود پزشکیان انجام داده و قرار است منتشر شود، بیش از پیش مطرح شده است.

امید محسنی - گرچه هنوز به‌روشنی مشخص نیست که محتوای مصاحبه کارلسون با رئیس‌جمهور ایران حول چه محور‌هایی می‌چرخد، اما مواضع پیشین او که به جریان ماگا و انزواطلبان آمریکایی نزدیک است، این ذهنیت را تقویت می‌کند که او پس از سکوتی چند هفته‌ای در قبال جنگ ایران و اسرائیل، احتمالاً حامل پیام‌هایی جدید از سوی ایران برای افکار عمومی آمریکا و شخص دونالد ترامپ است؛ پیام‌هایی که پیش‌تر نیز در قالب هشدار‌هایی به تندرو‌های آمریکایی اعلام شده بود تا آنان را از ورود به جنگی فرسایشی و پرمخاطره برحذر دارد، هرچند این تلاش‌ها در آن زمان کاملاً موفق نبودند.

*دوقطبی درونی دولت ترامپ

تحلیل متداول و تصویرسازی‌شده‌ای که بر اساس اظهارنظر‌های رسانه‌ای یا حداقل شواهد درونی دولت ترامپ شکل گرفته، برخی تحلیل‌گران را به دسته‌بندی مشخصی از جنگ‌طلبان و ضدجنگ‌ها در ایالات متحده هدایت می‌کند. بر این اساس، انزواطلبان و طرفداران شعار «اول آمریکا»، که رویکردی استقلال‌طلبانه در توسعه سیاسی و اقتصادی ایالات متحده دارند، از آغاز دور دوم دولت ترامپ، مدیریت تنش را در دستور کار قرار داده‌اند. در نقطه مقابل، اما نئوکان‌ها و برخی جمهوری‌خواهان سنتی حلقه‌ای را شکل داده‌اند که نه‌تنها مدیریت تنش را نمی‌پسندند، بلکه معتقدند برای مهار ایران در منطقه باید بر قدرت موشکی و برنامه هسته‌ای آن تمرکز و اقدام نظامی کرد.

*چهره‌های پنهان اتاق مذاکرات

به نظر می‌رسد ویترین سیاست خارجی آمریکا تمام ابعاد پنهان، اتاق‌های فکر موازی در دولت ترامپ، و چرخش‌های ناگهانی او را نشان نمی‌دهد؛ چراکه حمله اسرائیل به ایران در اوج مذاکرات تهران و واشنگتن در شرایطی انجام شد که بسیاری معتقد بودند ترامپ در حال ارزیابی وضعیتی است که در آن، پذیرش غنی‌سازی در سطوح پایین و ایجاد کنسرسیومی مشترک با کشور‌های منطقه هنوز به بن‌بست نرسیده و فرصت برای ادامه دیپلماسی و چانه‌زنی باقی است. اما چه شد که حملات نظامی اسرائیل، و سپس حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران کلید خورد؟

در میانه مذاکرات مسقط و رم در دور‌های پایانی، سفر‌های منظم و بی‌وقفه وزیر استراتژیک اسرائیل، ران دمر، و رئیس موساد به محل مذاکرات اگرچه مورد توجه قرار گرفت، اما سایه عمل‌گرایی ترامپ چنان در رسانه‌ها سنگین بود که برخی این تحرکات را صرفاً در حد تلاش‌هایی از سوی نتانیاهو برای برهم زدن مذاکرات تلقی می‌کردند. این ذهنیت، سوار بر موجی از تحلیل‌های رسانه‌ای، زمانی تقویت شد که در آخرین سفر نتانیاهو به واشنگتن، بسیاری از رسانه‌ها به شکل دومینو تحلیل‌های پیشین را زیر سؤال بردند؛ چراکه ترامپ در نشست مشترک با نخست‌وزیر اسرائیل، به‌طور غافلگیرکننده‌ای از آغاز مذاکرات با ایران سخن گفت و چهره نگران نتانیاهو نشان داد که او از این موضع، به ظاهر دچار سردرگمی و حیرتی آنی شده است.

اما آینده، تصویری متفاوت از این ذهنیت رسانه‌ای را ساخت. برخلاف آنچه تحلیل‌ها می‌گفتند، تأثیرپذیری ترامپ از رویکرد نتانیاهو و طرفدارانش در ایالات متحده بیش از جنگ‌طلبان داخلی یا حامیان دیپلماسی بود. اگر بپذیریم که ترامپ، علی‌رغم اختلافات داخلی بر سر جنگ یا مذاکره با ایران، مسیر موازی دیگری را در پیش گرفته، این تحلیل قوت می‌گیرد که سیاست‌های ذهنی او در چند محور اساسی با برنامه‌های منطقه‌ای نتانیاهو هم‌راستایی اجتناب‌ناپذیر دارد.

*منافع اقتصادی ترامپ در مواجهه با ایران در منطقه

بلندپروازی‌های اقتصادی و تبلیغاتی ترامپ در خاورمیانه یکی از مهم‌ترین عواملی است که او را به سیاست‌های رژیم اسرائیل نزدیک کرده است. سفر ترامپ به کشور‌های عربی برای جذب سرمایه و بهره‌برداری تبلیغاتی در افکار عمومی آمریکا، چنانچه مانند دور اول ریاست‌جمهوری‌اش به نتایج ملموس منتهی نشود، دومین ناکامی بزرگ او در منطقه‌ای خواهد بود که بخش زیادی از شعار‌های انتخاباتی‌اش را بر آن بنا نهاده بود. ترامپ در هر دو دوره ریاست‌جمهوری‌اش بر عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشور‌های عربی تمرکز ویژه‌ای داشته؛ تمرکزی که نه‌تنها یک راهبرد سیاسی برای حل مسائل کهنه بود، بلکه منافع شخصی اقتصادی و رسانه‌ای را نیز دنبال می‌کرد؛ چنانکه حتی در موضوع غزه، ایده ایجاد منطقه آزاد تجاری و بازسازی تحت کنترل طرف‌های غیرفلسطینی را پیگیری کرده است.

اما ترامپ در این مسیر با دو مانع عمده مواجه است: نخست، ایرانِ قدرتمند و تأثیرگذار بر سیاست‌های ایالات متحده و کشور‌های عربی؛ دوم، ناکامی احتمالی در تحقق جذب سرمایه از کشور‌های ثروتمند منطقه. این دو عامل، نتانیاهو را به این جمع‌بندی رسانده که باید راهبردی مستمر در قبال ترامپ در پیش گیرد: رسیدن به عادی‌سازی و توسعه اقتصادی بدون حضور جمهوری اسلامی و ایران قوی.

از این رو، روشن است که ترامپ، با ذهنیت تاجرمنشانه‌اش، بیشتر با نتانیاهو همسو است تا با نئوکان‌های ایدئولوژیک یا انزواطلبان، حتی اگر فرض بر این باشد که آنها نیز رئیس‌جمهور ایالات متحده را زیر فشار جنگ یا پرهیز از تنش قرار داده باشند. این فضای سیال سیاست نیز به‌جای آنکه او را در ترازوی سیاست‌گذاری داخلی بسنجد، در مسیری قرار داده که نمایش قدرت در آینده، وابسته به فشار، تهدید و حتی جنگ‌های مقطعی با ایران جلوه کند؛ بنابراین باید قیف تحلیل را وارونه دید. حتی سکوت انزواطلبان در برابر حمله اسرائیل به ایران و تجاوز نظامی ترامپ به تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان، نه ناشی از رضایت کامل از نظامی‌گری و نقض شعار «اول آمریکا» است، بلکه حاصل فشار‌های چندلایه‌ای است که نتانیاهو از طریق شاخه‌های رسانه‌ای و غیررسانه‌ای خود ازدرون و بیرون مذاکرات وارد کرده است.

*جنگ رسانه‌ای، برآیند لابی‌های پشت پرده

در این میان، جنگ رسانه‌ای در آمریکا می‌تواند سندی آشکار برای بررسی این روند باشد. روایت‌های تاکر کارلسون درباره رفت‌وآمد‌های مارک لوین، مجری فاکس‌نیوز، به کاخ سفید و نقش او در تجویز حمله به ایران، نشان می‌دهد که لابی‌های پشت‌پرده بسیار مؤثرتر از بازیگران علنی سیاست خارجی هستند. تاکر کارلسون، پیش از آغاز جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل، در پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مارک لوین امروز در کاخ سفید بود و برای جنگ با ایران لابی می‌کرد. برای روشن شدن موضوع، لوین هیچ برنامه‌ای برای شرکت در این یا هیچ جنگ دیگری ندارد. او می‌خواهد سربازان آمریکایی این کار را انجام دهند. او و دیگر ایدئولوگ‌های هم‌فکرش در واشنگتن اکنون می‌گویند باید جلوی ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران را بگیریم، در حالی که هیچ سندی دال بر این ادعا وجود ندارد.» کارلسون در همان توییت نوشت: «افرادی مثل مارک لوین اهمیتی به این مسئله نمی‌دهند. برای آنها بی‌اهمیت است. در عوض، آنها اصرار دارند ایران همه فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را کنار بگذارد، صرف‌نظر از هدف آن. آنها به‌خوبی می‌دانند ایران هرگز چنین خواسته‌ای را نمی‌پذیرد. آنها ابتدا خواهند جنگید؛ و البته تمام هدف این فشار‌ها هم همین است: کشاندن دولت ترامپ به جنگی برای تغییر در ایران.»

*کوک مضمون جنگ در قالب دعوای داخلی

این خط رسانه‌ای و تلاش‌های پشت‌پرده برای راه‌اندازی جنگ علیه ایران حتی پس از حمله به تأسیسات هسته‌ای نیز ادامه یافت. رسانه‌هایی که ظاهراً در نزاع‌های داخلی آمریکا، ترامپ را بابت حمله به ایران ضعیف نشان می‌دادند، در همین مسیر حرکت کردند. شبکه سی‌ان‌ان، وابسته به دموکرات‌ها، پس از این حمله گزارش داد که طبق ارزیابی اولیه اطلاعاتی ایالات متحده – که چهار منبع مطلع از آن خبر داده‌اند – حملات به نطنز، فردو و اصفهان نتوانسته‌اند اجزای اصلی برنامه هسته‌ای ایران را از کار بیندازند و صرفاً موجب چند ماه تأخیر شده‌اند.

ترامپ، اگرچه این گزارش‌ها را «دروغ» و سی‌ان‌ان را «رسانه جعلی» خواند، اما نمی‌توان این ماجرا را صرفاً به نزاع‌های حزبی فروکاست؛ چراکه بازی‌های پیچیده رسانه‌ای لابی اسرائیل تنها در زمین جمهوری‌خواهان جریان ندارد، بلکه در میدان رسانه‌ای دموکرات‌ها نیز حضوری جدی دارد.

روز یکشنبه، روزنامه جروزالم پست در تحلیلی نوشت یکی از اشتباهات اسرائیل در جنگ دوازده‌روزه این بود که آمریکا را در این حملات مشارکت داد. نویسنده با تکرار گزارش‌های ان‌بی‌سی، درباره ناکارآمدی حمله به فردو تردید می‌افکند و نتیجه می‌گیرد که این حملات، تنها بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده‌اند، موضوعی که بازدارندگی را به جای کلیدواژه ادامه جنگ کار گذاشته است.

با وجود آنکه کاملاً روشن است ایران در حملات موشکی متقابل، اسرائیل را در وضعیت شکننده‌ای قرار داده، این قبیل تحلیل‌ها را نمی‌توان جدا از جریان‌های پشت‌پرده رسانه‌ای دانست که تلاش دارند در شرایط آتش‌بس نیز جنگ را ادامه دهند، حتی بدون اینکه الزاماً تصمیم‌های رسمی دولت ترامپ در آن نقش داشته باشد.

گفت‌وگوی تاکر کارلسون با رئیس‌جمهور ایران، فارغ از پیش‌بینی محتوای آن، می‌تواند نشانه‌ای از همین نزاع پشت‌پرده میان مخالفان و موافقان جنگ باشد؛ مخالفانی که برخلاف سیاست رسمی، در لایه‌های پنهان ایالات متحده فعالند. باید دید که آیا مخالفان پنهان جنگ، پس از دوره‌ای از ناکامی اسرائیل و تردید‌های ترامپ، وارد میدان می‌شوند و زورآزمایی تازه‌ای را آغاز می‌کنند یا حضور نتانیاهو در واشنگتن، سرآغاز فصل جدیدی در مواضع آمریکا خواهد بود؟ همزمانی گفت‌وگوی تاکر کارلسون با مسعود پزشکیان و سفر نتانیاهو به آمریکا می‌تواند نشانه‌ای از تلاش برای سوق دادن ترامپ به سوی دیپلماسی باشد.

انتهای پیام/

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
شاتل
بانک رفاه
رایتل
بانک سپه
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
شاتل
بانک رفاه
رایتل
بانک سپه
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
شاتل
بانک رفاه
رایتل
بانک سپه
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته