به مرحله تنفر از حرفه‌ام رسیده‌ام/همه در پیش‌تولید فکر می‌کنند بن‌هور می‌سازند!

۱۴۰۱/۰۱/۱۶ - ۱۲:۰۰:۵۴
کد خبر: ۱۳۱۵۳۷۵
به مرحله تنفر از حرفه‌ام رسیده‌ام/همه در پیش‌تولید فکر می‌کنند بن‌هور می‌سازند!
دومین قسمت از برنامه «رخ به رخ» رمضانی با صحبت‌های پوریا پورسرخ شب گذشته ساعت ۲۳:۳۰ روانه آنتن شبکه دو شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در این برنامه پوریا پورسرخ از حس ناخوشایندی گفت که نسبت به بازیگری پیدا کرده، از خاطره خوبش با مرحوم شکیبایی و همبازی شدن با پسرش و از دو سال گذشته که برایش اتفاقات خوبی افتاده است.

بازیگران ایرانی از ته دل برای موفقیت هم خوشحال نمی شوند

در اتاق گریم «رخ به رخ» پورسرخ گفت: گریم نقش رضای فیلم روز سومم را خیلی دوست دارم، بگذریم که بعد از این گریم حجم‌موهایم نصف شد!

به نظرم همه در این فیلم بهترین نسخه خودشان بودند. اما بعد برخی از همکاران لذت حضور در این فیلم را از دماغم درآوردند و هجمه‌ای شد که دلیلش را نفهمیدم.

به نظرم باید این فرهنگ نادرست در میان شرکت کنندگان جشنواره‌ها اصلاح شود. یعنی حتی منی که امسال در جشنواره فیلم نداشته‌ام هم فکر می کنم حقم در جشنواره خورده شده است در حالیکه چهار داور هستند و طبق سلیقه، متر و معیار و یا هر چیز دیگر انتخابی دارند. نمی شود که من به زمین بازی بیایم اما وقتی که دیدم نظر داور مثل  نظر من نیست قاعده را عوض کنم.

صادقانه بگویم کف و دستی که در جشنواره های خارجی همکاران بازیگر برای موفقیت هم می زنند این خوشحالی از ته دل  را بین همکاران خودم ندیده ام.

در پیش‌تولید همه دارند بن‌هور می سازند!

پورسرخ در ادامه گفت: به نظرم اگر ۵ یا ۱۰ روز بعد از فیلمبرداری فرصت داشتی که برای ماندن یا رفتن در پروژه تصمیم بگیری خیلی از کارهای نه چندان دلچسب را در کارنامه ات نداشتی.

در پیش‌تولید همه دارند بن‌هور می سازند ۵ روز بعد از فیلمبرداری مشخص می‌شود چه بوده.

وی در ادامه افزود: حقیقتش را بخواهید بسیاری از فیلم هایم را هنوز ندیده ام و بعضی از دوستانم هم می‌گویند که ای کاش این نقش را بازی نمی کردی می گویم شما متوجه شدید اما خودم نشدم! چندباری آمدم فتوسنتز کنم اما نشد!

تا انباری هم که می روم سعی می کنم با لباس خانه دیده نشوم

پورسرخ در «رخ به رخ» گفت: به آراستگی معتقدم و احساس می‌کنم به نوعی احترام گذاشتن به مخاطب است. سعی می کنم اگر تا پارکینگ یا انباری هم  می روم تا چیزی را بردارم با لباس خانه دیده نشوم. مخصوصا که بسیار بدشانسم در این مواقع!

در اوج بی‌تجربگی صاحبدلان را بازی کردم

امیرعلی دانایی با اشاره به سریال‌های رمضانی که پورسرخ بازی کرده از صاحبدلان نام برد و پورسرخ نیز از این سریال به عنوان یکی از کارهایی که دوستش داشته یاد کرد و گفت: حیف که در اوج بی تجربگی این فیلم را بازی کردم. دم نویسنده آن آقای طالب زاده گرم که چه متن بی نظیری نوشته بودند. بخواهی یا نخواهی با نقشت قضاوت می‌شوی. من چند کار ماه رمضانی داشته‌ام اما سریال صاحب‌دلان را جور دیگری دوست دارم.

خاطره پوریا پورسرخ از مرحوم خسرو شکیبایی

او در ادامه به یک خاطره از مرحوم خسرو شکیبایی اشاره کرد و گفت: خیلی خوش شانس بودم که با خسرو شکیبایی کار کرده‌ام. انسان بی نظیری که فکر می کنم خدا از بهشت فرستاده بودش به زمین بیاید یک چرخی بزند و برود.

یادم می آید گارد شدیدی نسبت به بازیگران تازه‌وارد به عالم سینما وجود داشت هرچند امروز بسیار کمتر شده و آن هم به خاطر درخششی  است که بخشی از این بازیگران تازه وارد از خود نشان دادند.

اولین بار که با آقای شکیبایی روبرو شدم استرس زیادی داشتم اما مرحوم خسرو شکیبایی با آغوش باز به من گفت تا به حال ندیدم در کاری بازی کنی اما تبریک می‌گویم ورودت را.

در یک سکانس پلان با مرحوم شکیبایی همبازی بودم. یادم می‌آید که ایشان گفتند متن را حفظ نیستم و می خواهم تمرین کنم. به من گفت پوریا می آیی برویم متن را برایم بخوانی ما تا یک پارک رفتیم و من متن را خواندم خدا می داند که او این متن را حفظ بود و فقط این کار را برای رفع اضطراب و آمادگی بیشتر من انجام داد. اخیراً هم با پسرش پوریا هم بازی بوده‌ام که او هم مثل پدرش انسان شریفی است.

ناراحتم که به مرحله تنفر از حرفه‌ام رسیده‌ام

در ادامه پورسرخ در پاسخ به این پرسش دانایی که اگر بازیگر نمی شدی چه می‌کردی گفت:     یک پله بعد از عشق تنفر است. خیلی حرف بدی هست که دارم می‌زنم ولی من الان به مرحله  تنفر به حرفه‌ام رسیده‌ام. خیلی بد است که این را می‌گویم می‌دانم. هیچ کجا تا به حال نگفته‌ام ولی نمی‌دانم چرا به این مرحله رسیدم.

این بازیگر ادامه داد: البته از روشی که در زندگی داشته‌ام راضیم. همیشه به حال خوب خودم احترام گذاشتم و بهترین تصمیم را در لحظه حال گرفته‌ام. بنابراین آرامش داشته‌ام. مثلا از ترافیک متنفرم بنابراین چون کارم تمام شده حتما وارد یک مسیر پرترافیک نمی‌شوم، شاید بزنم کنار و بخوابم.

آجیل فروشی و مدیریت مهدکودک حرفه های مورد علاقه پورسرخ

بازیگر سریال کیمیا ادامه داد: اگر بازیگر نمی‌شدم رشته درسی خودم فیزیولوژی گیاه را دوست دارم. ولی یک حرفه دبگر را که خیلی دوست دارم آجیل فروشی است چون عاشق آجیلم.

پورسرخ ادامه داد: ولی شاید خنده‌ات بگیرد امیرعلی عاشق شغل مهد کودکم. همیشه گفتم چقدر جالب است آدم یک مهد کودک داشته باشد ولی معتقدم سخت‌ترین کار دنیاست و مسئولیت سنگینی دارد ولی همیشه یکی از آرزوهایم است.

پورسرخ در پاسخ به این پرسش که از نگاه شما مختصات یک انسان خوشبخت چیست، گفت: مادر بزرگم  خدا رحمتش کند یک جمله داشت می‌گفت من از خدا هیچی نمی‌خواهم جز تن سلامت، فکر راحت و مال فراوان. خیلی خلاصه و مختصر مفید ولی فول پکیج همه چیز را شامل می‌شد.

بازیگر برف بی صدا می بارد ادامه داد:  حس می‌کنم خوشبختی در آن نسل بیشتر بود با این که امروز تکنولوژی در خدمت بشر است. حتی فیلم‌های آن نسل هم حس بهتری داشت.

این بازیگر در پاسخ به اینکه از چه روشی استفاده می‌کنی که حالت بهتر شود، گفت: هیچ وقت حسود و بدخواه نبوده‌ام همیشه حالم با حال خوب اطرافیانم  بهتر است حتی آدم‌هایی که شاید نشناسم.

در سفر زندگیم خودم را قهرمان زندگی خودم می‌دانم. البته به این معنا نیست که همیشه عملکرد خوبی داشته‌ام اما طبق آگاهیم تصمیم گرفتم.

وی ادامه داد: سعی می‌کنم در محیط‌های خوب باشم یا اگر نیستم با فکرهای خوب حالم را خوب کنم.

پورسرخ در جواب اینکه چه چیزی بیش از هر چیز دیگری تو را می‌ترساند،گفت: بیماری، کلا من از دوران کرونا بسیار این ترس در وجودم رخنه کرده. ترس بیماری عزیزان، ترس از دست دادن‌شان.

وی افزود: در این دو سال اتفاقات خوب زیادی برای من افتاد ولی یکی از دلایلی که آن ها را رسانه ای نکردم این بود که خواستم در میان این همه از دست دادن، شادیم را به رخ نکشم.

مد شده از بدبختی قبل از رسیدن به موفقیت حرف بزنیم

بازیگر چشم و گوش بسته اضافه کرد: اگر به عقب برگردم احتیاط بیش از حد و  محاسبه بیش از اندازه را عوض می‌کنم. یکی از دوستان‌مان جمله خوبی دارد. می‌گوید موفقیت آن سوی ترس است. از شکست نترس. خیلی جاها گفتم اصلا ولش کن وارد زمینش نمی‌شوم اما اشتباه بود.

این بازیگر ادامه داد: این خیلی بد است که ما زود احساس خستگی و پیری می‌کنیم. مد شده که همه از بدبختی‌هایی می‌گویند که قبل از رسیدن به جایگاهی کشیده‌اند. به خودی خود تلاش کردن ارزشمند است اما نه اینکه برای جلب توجه باشد به ویژه که بخش زیادی از صحبت‌ها صحت ندارد.

بسیار خجالتی بودم

در کافه دخ به رخ که جای صحبت‌های خودمانی‌تر است، پورسرخ گفت: سفره افطاری حال خیلی خوبی دارد حتی برای کسی که روزه نمی‌گیرد هم حس خوبی دارد.

وی ادامه داد: به شدت عاشق آشپزی هستم و در آن ادعا دارم. اگر می‌توانستم رژیم بگیرم مربیانم می‌گفتند می‌توانستی روی سکو بروی.

من در گذشته خیلی خجالتی بودم و تصور بازیگر شدن نداشتم. علاقه‌مند به ورزش بودم. سعی کردم روابط عمومیم بهتر شود و بعد در مسیری قرار گرفتم که بازیگر شدم.

بحث فوتبال موضوعی بود که پورسرخ به آن علاقه نشان داد و گفت: خیلی فوتبالی هستم.  استقلالی هم هستم ولی معمولا نمی‌گویم. خیلی کری نمی‌خوانم حتی در صفحه شخصیم هم نمی‌گویم، چون ظرفیت‌ها را نمی‌شناسم.

وی افزود: ازخارجی‌ها طرفدار رئال‌مادرید و منچسترم. رونالدو هر جا برود ما دنبالش هستیم. اصلن چقدر آدم ویژه ای هست. خیلی زندگی شخصی جالبی هم دارد من خیلی دوستش دارم  الگو ترین بازیکن تاریخ است.

از بازیکن های ایرانی طرفدار  ووریا غفوری هستم. از قدیمی‌ترها هم ناصر حجازی بی نظیر است. منصور پورحیدری یکی از دلایل اصلی‌ای بود که من استقلالی شدم. علی کریمی، علی دایی و علی پروین را خیلی دوست دارم.

من محمدرضا شکورزاده  را  هم خیلی دوست دارم. از بازیکن غیرتی خوشم می‌آید هر تیمی باشد.

پورسرخ افزود: اگر بخواهم فیلم خودم را بسازم از این ترکیب استفاده می کنم آقای لطیفی حتما کارگردان، مدیر فیلمبرداری آقای کلاری، امین حیایی، جواد عزتی، مجید واشقانی و امیر جعفری بازی کنند. فیلمنامه را خودم بنویسم که هی نقش خودم را بیشتر کنم.

انتهای پیام//

نظر شما