برنا گزارش می دهد؛

معمای قتل در جاده ورامین ۶ ساله شد

۱۳۹۹/۱۰/۱۶ - ۰۵:۴۲:۴۷
کد خبر: ۱۱۱۴۵۶۷
معمای قتل در جاده ورامین ۶ ساله شد
سال 93 وقوع یک قتل در جاده ورامین در حالی به یکی از پیچیده ترین پرونده های چند سال اخیر دادگاه کیفری تبدیل شد که متهم اصلی پرونده سحرگاه روز قتل در محل کلانتری حاضر شد.

به گزارش برنا؛ 6 سال از زمان وقوع قتلی مشکوک در جاده ورامین و در حوزه شهر ری می گذرد اما همچنان سوالات زیادی در خصوص این پرونده بی پاسخ مانده است و همچنان جلسات رسیدگی به آن در دادگاه کیفری یک استان تهران تشکیل می شود اما هر بار یک گره بر گره های بی شمار این پرونده افزوده می شود و پای دستگاه های انتظامی و امنیتی مختلف را به میان می کشاند.

سعید متهم به قتل عمد و سرقت است

دادگاه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی زالی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران در سحرگاه مورخ 14 دی ماه آغاز شد و به علت عدم نیاز به حضور نماینده دادستان در این جلسه و وجود شاکی خصوصی کیفرخواست علیه سعید متهم 30 سال این پرونده قرائت شد. او از سوی منشی دادگاه متهم به قتل عمد مهرداد و مشارکت در سرقت شبانه است و به علت تناقض گویی پیاپی، حضور به عنوان آخرین نفر در کنار مقتول، نظریه پزشکی قانونی و گزارش روانشناس بزه انتسابی به او محرز است و صدور حکم مجازات برای او درخواست می شود.

تحقیقات خوب نبوده است

سپس وکیل اولیای دم در جایگاه حاضر شد و گفت: قتل در سال 93 اتفاق افتاده است و متاسفانه به علت کوتاهی مرجع انتظامی در آن برهه زمانی تحقیقات به صورت کامل انجام نشد و به همین علت این پرونده تا به امروز به طول کشیده است. متهم در طول این سال ها سه مرتبه اظهارات خود را عوض کرده است و مرتب اقدام به تناقض گویی می کند. نخستین تناقضی که در صحبت های او وجود دارد این است که بارها عنوان کرده است با موتورسیکلت به محل وقوع قتل رفته است در صورتی که همسر مهرداد عنوان می کند مهرداد در یک تماس تلفنی به او گفته است که در خودروی سعید حضور دارد و در حال عزیمت به آن منطقه است. او شایان را متهم اصلی قتل می داند در صورتی که در برهه ای از زمان گفته بود او را نمی شناسد و حتی در میزان خریدی که قرار بوده است در آن برهه زمانی انجام دهد تناقض گویی می کند. در تحقیقات انجام شده آثار خون نیز در خودروی سعید کشف شده است که سبب می شود تا اتهام قتل را به او نسبت دهیم.

دادسرا هنوز در قاتل دانستن سعید مردد است

سپس قاضی جلسه با بیان این که دادسرا هنوز در قاتل دانستن سعید مردد است اما نشانه هایی علیه او وجود دارد و این امر سبب می شود تا اولیای دم مهرداد تصمیم گیری کنند که چگونه به پرونده رسیدگی شود.

پس از این صحبت ها پدر مقتول در جایگاه حاضر شد و گفت که من دو فرزند داشتم که یکی از آن ها را سعید از ما گرفت. من راننده وانت هستم و از سعید به علت قتل پسرم شکایت دارم. معتقد هستم که خود سعید قاتل است. او مشخصا دروغ می گوید پس یا قاتل است و یا نقش پر رنگی در این قتل دارد. او به صورت متوالی دروغ می گوید و هیچکس را نیز به عنوان قاتل معرفی نمی کند که وجود خارجی داشته باشد. او می گوید سال های زیادی با مهرداد رفیق بوده است و مهرداد نیز شماره تلفن او را حفظ بوده و ذخیره داشته است، پس به چه علت تراکتی که شماره تماس سعید بر روی آن نوشته شده بود را آن شب از روی دیوار مغازه سعید کنده و در جیب خود گذاشته است؟ مهرداد قصد داشته تا به این شکل نشان دهد که قاتل چه کسی است.

تقاضای قصاص دارم

او افزود: افسر پرونده نیز به من گفت که مهرداد و سعید اختلاف حساب داشته اند و مهرداد از همسر خود پول اخذ می کند تا آن شب بدهی خود با سعید را تسویه کند اما او مهرداد را به خارج از شهر می برد و در آن جا او را به قتل می رساند. من باور دارم که او قاتل است و تقاضای قصاص دارم. سعید صحنه سازی کرده است و قصد دارد تحقیقات را به انحراف ببرد. در سال 96 به ما گزارش دادند که موتورسیکلت اعلام شده در زمان به کارگیری در این قتل در خرابه های یک ساختمان کشف شده است اما وقتی برای بررسی آن مراجعه کردم به من گفتند که چنین موتورسیکلتی وجود ندارد اما آن موتورسیکلت رفع توقیف می شود و در مراجعه بعدی من اعلام شد به این علت که مدارک آن وجود نداشته است مشخصات موتورسیکلت نیز ثبت نشده است. سوال من این است، موتورسیکلتی که مدارک آن وجود نداشته است چگونه رفع توقیف شده است؟

سپس مادر مقتول در جایگاه حاضر شد و گفت: من از سعید به علت قتل پسرم شکایت دارم. او پسر من را در کنار کانال به قتل رسانده است. افسر پرونده نیز به ما گفت که مشخص است که سعید قاتل است. کوتاهی در پرونده قتل پسر من انجام شده است و حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی نیز این امر را تایید کرده است و پرونده پس از مدتی به یک افسر دیگر سپرده شد. 

شایان قاتل است

سپس متهم اصلی پرونده در جایگاه حاضر شد و اذعان کرد: من 30 سال سن دارم و تا سال هشتم درس خواندن را ادامه دادم و در سمساری کنار پدرم مشغول به کار بودم و شغل من جمع آوری ضایعات فلزی نیز بود. یک بار دیگر 9 سال پیش در حوزه موادمخدر مجرم شناخته شده و دستگیر شدم اما پس از آن دیگر مرتکب جرم نشدم. اتهام سرقت را قبول دارم اما به هیچ وجه قتل را قبول ندارم. یک تبعه خارجی در نزدیکی محل کار ما نگهبان بود و به همراه او برای جمع آوری ضایعات فلزی رها شده در نزدیکی بهشت زهرا همکاری کردم و مقداری از آن ها را جمع کرده و با ماشین خود به یک گاراژ برده و آن ها را به فروش رساندیم. من در این سرقت که شاکی خصوصی در روزهای بعد پیدا کرد، صرفا ضایعات را جا به جا کردم و نقش دیگری نداشتم و قرار شده بود خسارت این ضایعات را داده و شاکی رضایت دهد که هنوز این اتفاق نیفتاده است.

او در خصوص اتهام قتل گفت: زمانی که شایان از نگهبانی گاراژ رفته بود و در محل دیگری کار می کرد بار دیگر با من تماس گرفت و عنوان کرد که یک بار ضایعات دیگر است و برای خرید آن ها پیش او بروم که در مرحله اول مهرداد تلفن خود را پاسخگو نبود و به تنهایی به آن جا رفتم و در مرحله بعد به علت اینکه با مهرداد همکاری داشتم با او به محل قرار رفتیم. من هیچوقت به مهرداد اصرار نکردم که با من بیاید و طبق اصراری که خودش داشت با من همراه شد. زمانی که به محل رسیدیم با شایان تماس گرفتم و او ما را به یک محل دیگر در همان نزدیکی کشاند و زمانی که به آن جا رفتیم با سه نفر مواجه شدیم که بدون هیچگونه حرفی به ما حمله ور شدند و با چوب به سر من ضربه زدند و من در کانال آب افتادم و در حین این که در کانال آب دست و پا می زدم متوجه شدم که به مهرداد نیز حمله کرده اند و به زور می خواهند او را در کانال آب بیاندازند.

راننده آژانس، حرف های من را تایید می کند

سعید ادامه داد: من در این حین به شدت ترسیده بودم و فقط از محل متواری شدم و خود را به جاده رساندم و در کنار جاده افتادم تا این که یک پراید من را سوار کرد و به نزدیک ترین کلانتری رساند. زمانی که به کلانتری رسیدم حال خوبی نداشتم و آن ها تصور می کردند که من مواد مصرف کرده ام و به همین علت من را با یک آژانس به خانه فرستادند و اظهارات راننده آژانس نیز تایید می کند که من را به خانه رسانده است و من حتی در خودروی او نتوانسته ام ادرار خود را کنترل کنم. من با موتورسیکلت رفتم و این صحبت ها صحت ندارد که مهرداد در خودروی من بوده است.

او افزود: زمانی که به منزل رسیدم به مهرداد زنگ زدم اما مشاهده کردم که تلفن همراهش خاموش است. من بار دیگر به کلانتری مراجعه کردم و در بازگشت متوجه شدم که مهرداد به قتل رسیده است و برای سومین مرتبه به همراه دوستانم به کلانتری مراجعه کردم و این بار به اتهام قتل دستگیر شدم. من 6 سال است درگیر این پرونده هستم و واقعا خسته شدم. دیگر توان ندارم و از آن روز زندگی من جهنم شده است.

وسایل همراه مهرداد خیس نبوده است

سپس قاضی با بیان این که وسایل همراه مهرداد خیس نبوده است و آثار آب نیز بر روی بدن او نیست، تاکید کرد: مهرداد قبل از مرگ با همسرش تماس می گیرد و محل وقوع قتل را به او اعلام می کند. چگونه ممکن است تلفن همراه او در حین این که به داخل کانال آب افتاده است، خیس نشده باشد و کار کند؟ اظهارات تو صحت ندارد و پر از تناقض است. اگر حرف های تو را مورد پذیرش قرار دهیم این احتمال باقی می ماند که آن ها قصد سرقت از شما را داشته اند که این اتفاق نیز نیفتاده است و حتی به پول نقد مهرداد نیز دست نزده اند. طبق گفته های خودت شایان و مهرداد نیز شناخت قبلی نداشته اند که بگوییم به خاطر اختلاف این قتل رقم خورده است. پس به چه علت او را به قتل رسانده اند؟

سعید در جواب گفت: من نمی دانم. من هیچ حدسی نمی توانم بزنم. یک درصد هم احتمال نمی دادم که او در آن محل به ما حمله کند. ما برای معامله سیم های مسی رفته بودیم که این اتفاق افتاد. گناه من این است که زنده مانده ام. تمام حرف هایی که زده ام حقیقت است و راننده آژانس نیز آن ها را در پرونده تایید کرده است. 

در حال مخفی کردن یک اتفاق هستی

در این لحظه مستشار دادگاه با خطاب قرار دادن سعید گفت: قطعا با توجه به اسناد و مدارک موجود در حال مخفی کردن یک اتفاق هستی. محل کشف جسد با محلی که مدعی هستی فاصله دارد. یا برای انجام یک اقدام مجرمانه به آن محل رفته اید و یا مامور بوده ای تا او را به آن محل بکشانی. قطعا یک قطره آب نیز به جسد نخورده است و تحقیقات علمی این را ثابت می کنی در صورتی که عنوان می کنی مهرداد به درون کانال آب کشانده شده است. حرف های تو صحت ندارد و هیچ اثری از ضرب و شتم نیز روی بدن تو وجود ندارد. چرا با خودروی خودت به محل قرار نرفتی و از موتورسیکلت استفاده کردی؟

سعید در پاسخ گفت: آن ها از من خواستند. 

قاضی: مگر اختیار تو دست آن ها بود؟ این نیز یکی دیگر از تناقضات صحبت های تو است که کتمان می کنی از خودرو استفاده کرده ای.

همسر مهرداد به خودرو اشاره نکرده است

سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر شد و اظهار کرد: در صحبت های همسر مقتول باید به نکاتی توجه کرد. او از کلمه خودرو استفاده نمی کند و صرفا می گوید که مهرداد به همراه سعید در حال رفتن به حاشیه شهر بوده اند. همسر مقتول تاکید می کند که خبر داشته است برای خرید مس به آن محل رفته اند و در نتیجه نمی توان اقدام مجرمانه در آن محل را تایید کرد. شائبه ها در خصوص موکل من صرفا تکرار می شود و نیاز است تا این شائبه ها اثبات شوند.

قاضی پس از شنیدن اظهارات طرفین در راستای تحقیقات بیشتر ختم جلسه را اعلام کرد تا این پرونده پر پیچ و خم باز هم بدون حل معماهای زیاد آن حل نشده باقی بماند و باید منتظر جلسات بعدی دادگاه در این زمینه ماند.

//انتهای پیام: 5

نظر شما
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز
بازرگانی برنا
لالالند
دندونت
سلام پرواز