نوستالژی روزهای دور کودکی

با گیتی خامنه ای خاطرات کودکی را دوره کنیم...

۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۱۴:۴۴:۲۲
کد خبر: ۱۵۷۷۵۲
من مقطع جنگ را با شما گذراندم و حتی یک روز هم ازت هران خارج نشدم و در شهر هر کس من را میدید از دیدنم ذوق میک رد و من از دیدن کسانی که هنوز در تهران بودند.

گیتی خامنه ای از خاطرات فراموش نشدنی کودکی ماست. روزهایی که چشم به راه خانم های مجری تلویزیونی بودیم تا سر صحبت را با ما باز می کند هجوم خاطره ها به مغزمان از سر می گیرد و سیمای خندانش چه در دوران جنگ و چه در خاطرات شیرین کودکی از خاطرمان محو نمی شود، گیتی خامنه ای بعد از 15 سال دوری از کشور حالا دو سال است که به ایران بازگشته و مجددا کار برای کودکان را از سر گرفته، با او از نبودنش، خاطرات سفرش و کارهای امروزش حرف زدیم و خاطره های دور را مرور کردیم....

خانم خامنه ای، دلیل سفرتان و غیبت یک باره تان از ایران چه بود؟
یادم می آید یک بار دیگر هم این را به تو گفتم، یادم می آید گفتم که می خواستم مدتی از فضایی که مدام به تایید من می پرداخت دوری کنم. .من باورم این بود که آدمی اگر به میزان زیان از طرف اطرافیان مورد تعزف و تمجید قرار می گیرد،باید یا فضای وجودش خیلی گسترده باشد و اقیانوس باشد که لبریز نشود و از افتادن هر سنگی در درونش، موج پدیدار نشود.یا اینکه باید روی خودش خیلی کار بکند.پس عملا باید برود و و یک سری زندگی های دیگر را تجربه کند تا یادش باشد که یک آدم کاملا عادی با همان توان مندی های آدم های دیگر است. در دانشگاه یو.سی.ال.ای آمریکا به خواندن انیمیشن که از علاقه های همیشگی ام بود پرداختم.

دیگر چه کارهایی را تجربه کردید؟
روزهای تعطیل هم،به بچه هایی که دوزبانه بودند،زبان و هنر تدریس می کردم.چون رشته ی تحصیلی خودم درام و هنر بود.البته فوکوس کارم روی تئاتر بود.برای اینکه لیسانسم را در تلویزیون با گرایش کارگردانی گرفتم و علاقه ام هم همیشه کودک بود،اینجا هم روی تئاتر کار کردم تا آگاهی از هنرهای تلفیقی داتشه باشم.چون عملا اگر بخواهی کار تلویزیونی بکنی،باید با تئاتر آشنا باشی.آنجا مقدار زیادی با تئاتر کودک و تئاتر سنتی آشنا شدم و روزهای تعطیل به بچه ها تئاتر و فارسی درس می دادم و برای مناسبت های فرهنگی هم تئاتر کار می کردم.علاوه آن من در مدرسه ای «کمپر سوپروایزر»بودم که معنایش نزدیک به ناظم خودمان است،منتهی محدوده ای که ما با بچه ها داشتیم،کاملا متفاوت با ناظم بود،رابطه ای کاملا دوستانه و مطلوب برای هر دو طرف.

چند سال ایران نبودید؟
فکرش را بکن، 15 سال از این فضا و از این آدم ها که دوستشان داشتم دور بودم.

چه کسی شما را به کار کودک وارد کرد؟
خدا رحمتشان کند.آقای محمد هاشم زاده پل ارتباطی من با بچه ها شد.ا. تشخیص داد که نوان من در چه زمینه ای است و خیلی هم زود تشخیص داد و من تلف نشدم و از این شاخه به آن شاخه نپریدم.

وجه تفاوت کار شما به دیگر مجریان تلویزیونی در حال حاضر چیست که کودکان انقدر به شما وابسته می شدند و امروز که تلویزیون پر است از خاله های مختلف دیگر ان وابستگی وجود ندارد؟

قبل از هر چیز بگویم این قضیه که از نیروهای جوان استفاده می کنند به شدت خوشحالم می کند.یعنی واقعا حقش است که این استعادها شناسایی شوند که البته امیدوارم این شناسایی درست صورت بگیرد.اما متاسفانه هنوز این برنامه ها را ندیدم.تازه سه ماه است به ایران آمدم و و فرصت دیدن این برنامه ها را هم نداشته ام.شاید این مسئله برگردد به این قضیه که در دوران شما به این میزان تنوع نبود.دو تا شبکه بود و بچه ها حق انتخاب نداشتند و بعد هم ما در مقطع خاصی با هم آشنا شدیم.من خودم 13-14 ساله بودم که وارد صدا و سیما شدم.مقطع بعد از انقلاب بود که مردم به شدت نسبت به هم احساس نزدیکی می کردند.من مقطع جنگ را با شما گذراندم و حتی یک روز هم ازت هران خارج نشدم و در شهر هر کس من را میدید از دیدنم ذوق میک رد و من از دیدن کسانی که هنوز در تهران بودند.در واقع این مصداق همان ضرب المثل است که تو ممکن است که کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی،ولی محال است کسی را که با او گریه کرده ای از یاد ببری.یک بخش ان ارتباط صمیمی که تو می گویی، مربوط به این ارتباط مستقیمی بود که حالا دیگر نیست.من هیچ وقت خاله نشدم.نه در نلویزیون نه در زندگی واقعی.من خانم مجری بودم و همین هم کافی بود...

حالا که برگشتید چه برنامه ای دارید؟

خیلی زیاد، هنوز هم فوکوس کارم روی کودکان است، مدام در جلسات مختلف پیشنهاداتی در مورد کار کودک ارائه می کنم، در جشنواره های مربوط به کودکان کار داوری انجام می دهم. فیلمنامه هایی که برای کودکان نوشته می شود را مطالعه می کنم در موردش نظر می دهم. با برنامه سازان کودک جلسات چالشی برگزار می کنم و از آنها در مورد نظراتشان سئوال می کنم و طرح های ذهنی ام را به آنها پیشنهاد می دهم. مدام در رفت و آمدم با کسانی که کار کودک انجام می دهند و ترجیح می دهم بیشتر نقش مشاور را داشته باشم.

خانم خامنه ای چقدر زمینه کار برای کودکان در ایران فراهم است؟
ببین در هر شرایطی کار کردن ممکن است، اما هدف ما برای کار کودک باید ایجاد یک شهر سالم برای کودکان باشد که امیدوارم این کار در ایران میسر شود.

خب برای رسیدن به شهر دوستدار کودک چه باید کرد؟

تا به حال، دو كنوانسیون در زمینه حقوق كودك مطرح شده كه یكی از آنها به تصویب جمهوری اسلامی رسیده است. این به معنای آن است كه ایران باید مثل قوانین داخلی دیگر خود، از این كنوانسیون نیز پیروی كند. در ماده 31 این معاهده، حق بازی و فراغت برای كودكان به رسمیت شناخته شده است. واژه كودك از نظر حقوقی، به كسی اطلاق می‌شود كه كمتر از 18 سال سن دارد كه البته از لحاظ روان‌شناختی، دسته‌بندی‌های ریزتری نیز در این زمینه وجود دارد. بر این اساس، طرح شهر دوستدار كودك نیز بر پایه این مبانی حقوقی و برخی سیاسی و اجتماعی تنظیم شده و مبتنی بر حاكمیت محلی است. شهر دوستدار كودك در تعریف، شهری است كه كودك در آن، از آب سالم و سایر امكانات بهداشتی برخوردار است. در خیابان‌ها ایمنی او در نظر گرفته شده و نیاز به نگهداری كسی از او نیست. در عین حال، كودك در چنین شهری امكان بیان عقاید خود را داشته و می‌تواند مشاركت داشته باشد.

این شهر دوست دار کودکان چه ویژگی هایی دارد؟
برای دستیابی به شهر دوستدار كودك، لازم است هشت قاعده اصلی رعایت شود كه نخستین قاعده، تدوین چارچوب قانونی دوستدار و حامی كودك است كه متأسفانه اكنون، جامعه ما از چنین چارچوبی برخوردار نیست. به عنوان مثال، در قانون فعلی ما، پدر می‌تواند كودك خود را كتك بزند و حتی اگر اتفاقی برای كودك افتاد، قصاص نمی‌شود. قاعده دوم، تعیین راهبرد و استراتژی گرفتن حقوق كودكان است. تعیین بودجه برای كودكان، ارائه گزارش رسمی و منظم سالانه در این رابطه و وجود نهادهای مستقل پشتیبانی از كودكان، از جمله دیگر قواعد مطرح در این رابطه است.

گفتید روی فیلمنامه های کودکان کار می کنید و نظر می دهید. به نظر شما حجم ساخت فیلم برای کودکان کافی است؟

من نمی توانم بگویم تعداد این فیلم ها کافی است یا نه ، اما باید بگویم هر کس باید به اندازه سهمش کمکی بکند، من وقتی در بنیاد فارابی فیلم های کودک را بررسی می کنم کاملا می توانم تشخیص دهم که کدام فیلم دلی ساخته شده و کدام فیلم سفارشی است. اما چیزی که در مورد کودکان خیلی دیده نشده سینمای مستند است، سینمای مستند می تواند تصویر دقیقی از کودکان در شهر نمایش دهد.

ویژگی کار کردن برای کودکان در ایران با آمریکا متفاوت است؟
کودک در هر کجا که زندگی کند مثل یک لوح سفید است و کار برایش همان قدر زمان می برد، بالاخره امکاناتی که در غرب وجود دارد بیشتر از ایران است، اما به اندازه ای هست که بشود از آن استفاده کرد.

الان آرزویتان چیست؟
کاش بشود شهری امن برای کودکان ساخت، شهری که دوستش داشته باشند و به آن اطمینان کنند.


نظر شما